سبک زندگی نیایش محور

چکیده

(نیایش، دبستان معرفت برای نوآموختگان و کنگره رفعت برای اندیشمندان است)

دعا و نیایش باید افزون بر درخواست صحنه شناخت و معرفت و الگوپذیری باشد. در نگرش بدیع و کارکردگرا، دعا سبب باورسازی فعال شده و باید از اعتقاد به دعا گذشت و اعتقادات خود را با دعا ساخت. در اینصورت بین دعا و سبک زندگی رابطه وجود خواهد داشت. این نوشتار در پی اظهار این نظرست که نگرشهای فرد نقش محوری در سبک زندگی را ایفا می‌کند و اگر دعا الگوی شناختی، رفتاری و عاطفی نیایشگر قرار بگیرد، این نیایش می‌تواند نگرش فرد را تغییر یا تکمیل کند. چون ماه رمضان، ماه ستایش و نیایش است؛ اگر هنگام نیایش به مضامین دعا توجه شود، نگرشهائی برای فرد ایجاد می‌گردد که در سبک زندگی وی اثرگذار خواهد بود که نمونه آن در دعای افتتاح بطور مختصر مورد تحلیل قرار گرفته است.

 

مقدمه

سست شدن پایه های معنویت، فضیلت، انسانیت و نوع دوستی، انسان را به ماشینی تبدیل کرده که فقط به جنبه های اقتصادی و منافع شخصی خود توجه کند و بین انسانها رابطه ای بجز منافع شخصی عریان و پرداخت نقدی عاری از احساس و عاطفه باقی نگذارده است. روابط شخصی، پیوندهای خانوادگی، عشق و دوستی، علاقه های همسایگی و تعلق اجتماعی همگی در هجوم بیرحمانه منافع شخصی و تجاری قومی‌و نژادی، رنگ باخته یا به تباهی کشیده است.[1] از طرف دیگر علم آنقدر به انسان قدرت داده که ظاهر طبیعت و انسانها را متحول و دگرگون سازد و بهرجا و هر گونه که بخواهد سفر کند در خانه خود بنشیند و با هر که بخواهد در هر دیاری به گفتگو نشیند و بگوید و، بشنود و ببیند این امکانات آنقدربشر را فرا گرفته که لحظه ای وی را تنها نمی‌گذارد (ماهواره، اینترنت، موبایل و ...) اما همه این امور مانعی شده تا خود را فراموش کندو نتواندبا دنیای درون خود رابطه ای ساده برقرار نماید انسان متمدن امروز با دنیای بیرون به راحتی رابطه برقرار می‌کند و از دنیای درون بازمی‌ماند، این خلاء را چه منبعی می‌تواند پر نماید؟ با چه ابزاری می‌توان از دست رفته را بازگرداند. نگارنده بر آن است که قدرت نیایش، قدرتی ویژه است که می‌تواند از دست رفته را بازگرداند و تمام امور مذکور را در جهت رشد و تعالی انسان قرار دهد، پس باید نیایش کرد اما چگونه؟ باید با دل نیایش کرد و با زبان ستایش پس آنگاه که نیایش در دل اثر کند، دل را چون فلک زیر و زبر کند، باید با دل نیایش کرد و زبان را به شکر آزمایش، نیایش پرواز روح است بسوی خدا یا پرستش عاشقانه است بسوی کانون غیر مادی جهان، نیایش کنشی است که همواره واکنشی مثبت در پی دارد، نیایش فقط راز و نیاز و درخواست از خدا نیست بلکه نیایش نوعی دریافت است نیایش تنها خواستن ما یحتاج زندگی نیست بلکه نیایش متعالی، خواستن نیازهای بالاتر از زندگی هست. نیایش نوعی شیوه تفکر است که انسان را به مبدأ هستی متصل می‌کند، نیایش لایه های ضخیم و سیاه اندیشه های منفی را در هم می‌شکند و شهد شیرین ملکوت را به کام انسان می‌ریزد. نیایش پیوند فکری و عاطفی با پروردگار جهان و جهانیان است، نیایش مشق عشق و تمرین هنر است نیایش پیش از آنکه ابزار زندگی باشد ابراز بندگی است و بیش از آنکه خواهش تن را ادا کند حاجت دل را روا می‌کند و برتر از آنکه سفرۀ نان را فراخی بخشد گوهر جان را فربهی می‌دهد آری نیایش بر روی صفات انسان اثر می‌نهد و طریق حق را به او رهنمون می‌کند چرا که.نیایش دبستان معرفت برای نوآموختگان کنگره رفعت برای اندیشمندان و آبشار رحمت برای گرفتاران است آنکه با شدت و عشق و هراسان  می‌خواهد و فاصله میان آنچه هست و آنچه باید باشد در او زیاد است او نیایشگر واقعی است. او تلاشگر ممتاز و زبده‌ای است که خدا را عاشقانه می‌پرستد و عاجزانه می‌خواند.

 

رابطه دعا و روان‌شناسی دین

دعا و نیایش یک گوهر قدسی دینی است که در مباحث مختلف حدیثی، کلامی، روان شناختی، جامعه شناسی، فلسفی، پزشکی و غیره، کاربردهای متعدد و دارای ابعاد استفاده شده­ی فراوانی است. آنچه در این نوشتار خواهد آمد دعا در حوزه روان‌شناسی دین است که یکی از شاخه‌های روان‌شناسی می‌باشد. روان‌شناسی دین، به بررسی پدیده دینداری از منظر روان‌شناسی می‌پردازد و در صدد توصیف و تبیین عوامل و زمینه های دینداری، ابعاد آن، سنجش و اندازه‌گیری دینداری و آثار و پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی است.

امروزه در انجمن روان‌شناسی آمریکا، بخش مستقلی به روان‌شناسی دین اختصاص یافته است و نشریات علمی، پایگاه های اینترنتی و همایش‌های مستقل ویژه‌ای به این موضوع می‌پردازد و توجه به آن بگونه ای افزایش یافته است که به عنوان یک درس رسمی‌در بسیاری از دانشگاه های معتبر دنیا جایگاه خود را یافته و حتی در برخی از موسسات علمی، رشته ای تخصصی به شمار می‌آید.

در تعریف روان‌شناسی دین آمده: مطالعه علمی‌دین از منظر روان شناختی.[2] دعا از جمله امور دینی بوده که مورد بررسی روان‌شناسان قرار گرفته است و از آن با نام «مقابله مذهبی» یاد می‌شود.

مقابله مذهبی یا روش تطابق دینی از جمله روش های موثر در برخورد با مشکلات است. مکانیسم تطابق همان روش رویارویی یا مقابله در برخورد با سختی‌هاست و اکثر مردم هنگام مواجه با مشکلات از مکانیسم تطابق که به «مکانیسم دفاعی» موسوم هستند متوسل می‌شوند. این مکانیسم ها عبارتند از: انکار، واپس‌رانی، دلیل تراشی، فرافکنی، فلسفه بافی، جابجائی و غیره.[3]

در سالهای اخیر الگوهای دینی مانند دعا، توسل، نماز، توکل و غیره بعنوان ابزاری برای برخورد با مشکلات مورد استفاده قرار می‌گیرد که از آن با نام «روش تطابق دینی» یا «مقابله مذهبی» یاد شده است[4]

بنابراین اگر فرد هنگام برخورد با مشکل از دعا بعنوان رفع مشکل بهره بگیرد، این امر را مقابله مذهبی می‌نامند. آنچه مقصود ماست فراتر از این امر بوده یعنی دعا بعنوان مقابله مذهبی امر خوبی است ولی توجه به مضامین دعا سبب معنابخشی به زندگی فرد می‌گردد که نحوه این معنابخشی در نگرش و نگاه فرد به زندگی و باورهای بنیادی وی اثرگذارست که تبیین آن به طور مختصر خواهد آمد.

 

رابطه دعا و عقاید

اعتقاد از نظر اصطلاحی اندیشه ای است که مورد تصدیق قرار گیرد.[5] حال جای این پرسش است که اعتقاد یا باور به خدا و خود و خلق و هستی چگونه شکل می‌گیرد؟ آیا یک الگوی جامع، استدلالی و عاطفی و مستمر وجود دارد که بتواند اعتقادات را بسازد؟ به نظر می‌رسد دعا می‌تواند این سیستم آموزشی بصیرت بخش را ارائه نماید. البته باید به این نکته مهم توجه داشت که اعتقاد به دعا و اعتقاد با دعا دو امر متفاوت است. اعتقاد به دعا امر رایجی است که مردم هنگام مشکلات از دعا بهره جسته و با خواندن آن در زمانها و مکانهای خاص در پی برآورده شدن حاجات خود هستند و توجه ویژه ای به مضامین آنها ندارند. آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد اعتقاد با دعاست یعنی ارائه بسته های آموزشی عقاید بوسیله مضامین دعا، زیرا یکی از اهداف اصلی ائمه عليهم‌السلام انتقال مبانی اعتقادی به پیروان از طریق دعا بوده است. اختلافات متعدد در مذاهب اسلامی‌و برداشت­های متشطط از گزاره­های دینی، موجب فراوانی مبانی اعتقادی در میان مسلمانان گشت و به نظر می‌رسد یکی از راه کارهای ائمه گرام عليهم‌السلام در این آشفته بازار معارفی، انتقال مبانی صحیح اعتقادی از طریق نیایش با خداوند بوده است و بدین روش باورهای اصیل خود را به پیروان به صورت صحیح با کمترین حساسیت انتقال داده اند. مثلا اهل تشبیه فرقه ای بود که قائل به جسمیت خدا بودند، امام سجاد (ع) در نفی این فرقه در دعای اول صحیفه فرموده:

 "الْحَمْدُ لِلَّهِ ... الَّذِي قَصُرَتْ‏ عَنْ‏ رُؤْيَتِهِ‏ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ".

 سپاس برای خدایی است که دیده بینندگان از دیدنش قاصر و وهم واصفین از وصفش عاجز است.

پس امام (ع) نفی جسمیت خدا را با عبارت فوق در قالب دعا آورده تا اعتقاد پیروان خود در مورد شناخت خدا به صورت صحیح شکل دهد. بنابراین دعا یک الگوی آموزشی معرفت بخش اندیشه نماست که باورسازی فعال در چهار مدار ارتباطی ارتباط با خدا، خود، خلق و طبیعت را فرا می‌گیرد و شایسته است اندیشمندان برای ارائه مباحث اعتقادی از دعا بهره بجویند، چرا که دعا مقوله ای است که عموم مردم بخاطر نیاز عاطفی و فطری خود با آن مأنوس هستند. پس باید از این فرصت بهره جُست و با دعاهای خاص، اعتقادات و باورها را ارتقا بخشید. نکته مهمتر آنکه تعلیمات دینی در سه محور اعتقادات، احکام و اخلاق آمده است و با تحقیقات متعدد این نتیجه به دست آمده است که اگر اعتقادات در فردی به نحو صحیح شکل بگیرد و نهادینه گردد، ضمانت اجرایی اخلاقی و پایبندی احکامی‌امری قطعی خواهد بود و بهترین راه­ کار عملی برای نهادینه کردن اعتقادات، بوسیله دعا می‌باشد. البته باید بسته های متناسب با سن به صورتهای متنوع و مشکلهای مختلف آماده گردد، تا بتوان به نتیجه مطلوب رسید.

 

رابطه نگرش و دعا

نگرش یک روش نسبتا ثابت در فکر احساس و رفتار نسبت به گروه ها و موضوع های اجتماعی  یا قدری وسیع تر هرگونه حادثه ای در محیط فرد است.

مولفه های نگرش عبارتند از 1- افکار و عقاید 2- عواطف   3- تمایلات رفتاری[6] می‌توان گفت که باورهای سطحی فرد همان نگرش او به مسائل است.

در روان‌شناسی اجتماعی، دعا بعنوان راهبردی برای شکل گیری و تغییر نگرش می‌باشد. از همین روی اگر دعا تنها عرصه خواندن نباشد بلکه صحنه شناخت و معرفت باشد؛  در شکل گیری و ارتقاء نگرش اثر گذار است. نکته مهمتر آنکه در روانشناسی اجتماعی یکی از راه های تثبیت نگرش را " تکرار" میدانند و این امر در دعا محقق می‌شود. بنابراین خواندن دعا و توجه به مفاهیم آن و دریافت الگوهای شناختی، رفتاری، عاطفی از دعا میتواند در شکل گیری نگرش فرد موثر واقع شود و تکرار دعا بهمراه توجه به مضامین آن در تثبیت نگرش ایمانی افراد اثرگزار است.

 برای تبیین موضوع یک مثال آورده میشود. نگرش افراد در ارتباط با تربیت و توجه به نیازهای فرزند معمولا یک بعدی می‌باشد ولی اگر فردی دعای برای فرزندان در صحیفه سجادیه را بخواند و توجه به مضامین آن داشته باشد، نگرش وی در مورد سلامت فرزند تغییر می‌کند. امام سجاد (ع) می‌فرماید: خداوندا فرزندانم را سلامت دین، اخلاق و جسم عطا فرما.

توجه به مضمون دعا نیایشگر را متذکر می‌کند که فقط به نیازهای عادی و جسمی‌فرزند توجه نکند بلکه باید به نیازهای اخلاقی و دینی فرزند نیز اهمیت دهد. (زمانی، صحیفه سجادیه، ص100)

بنابراین دعا با نگاهی معرفت بخش در شکل گیری و تغییر نگرش موثر می‌باشد.

 

رابطه سبک زندگی و نگرش

سبک زندگی در روانشناسی ابتدا توسط آلفرد آدلر و پیروانش مطرح شد. آدلر برخلاف بسیاری از روانشناسان علاوه بر نگاه توصیفی، نگاهی ارزشی و تجویزی به روانشناسی داشت. آدلر "درخت سبک زندگی " را طراحی کرد و بیان داشت: ریشه های درخت سبک زندگی همان تغذیه وراثت والدین و ... می‌باشد، ساقه این درخت همان اعتقادات و نگرشهای کلی فرد در مورد خود، دیگران و زندگی است ، شاخه­های آن مشکلات و سرشاخه های این درخت وظایت و مسئولیت های فرد می‌باشد.[7]

در تعریف سبک زندگی آمده: مشی کلی فرد در جهت رسیدن به اهداف و غلبه بر مشکلات می‌باشد.

حال جای این پرسش است روش کلی فرد و اهداف وی بر چه اساسی شکل می‌گیرد؟

 به نظر می‌رسد روش کلی و اهداف فرد بر اساس نگرشهای وی می‌باشد. پس روش، هدف و برنامه زندگی و برخورد فرد با خود، دیگران و مشکلات بر اساس نگرش و باورهای بنیادی وی شکل می‌گیرد و این همان نقطه اشتراک سبک زندگی و نگرش می‌باشد.

البته سبک زندگی اسلامی‌در عمق عواطف، نگرش های فرد و اعتقادات وی سنجیده نمی‌شود بلکه رفتارهای فرد مورد سنجش قرار می‌گیرند اما هر رفتاری بخواهد مبنای اسلامی‌داشته باشد باید حداقل هایی از شناخت و عواطف اسلامی‌را پشتوانه خود قرار دهد.[8]

بنابراین بین سبک زندگی با نگرش رابطه وجود دارد. از طرف دیگر بین دعا و نگرش نیز رابطه وجود داشته؛ پس نتیجه می‌گیریم بین سبک زندگی با دعا (با نگرش بدیع و کاربردی) رابطه وجود خواهد داشت.

 

سبک زندگی نیایش محور

ماه رمضان الگوی جامع سبک زندگی دعامحور است. ماه رمضان، زمان شکستن عادات و تغییر در زندگی و خروج از عادات قبلی است. بسیارند کودکان کهنسال که با عادات کودکانه و رفتار گذشته خود زندگی می‌کنند. پس ماه رمضان ماه تغییر و تبدیل و تکمیل شدن است. تغییر در همه ابعاد زندگی مانند غذا خوردن، خوابیدن، کار کردن، قرآن خواندن، سحرخیزی و غیره. ماه رمضان، ماه نیایش و ستایش و بندگی است. دعا و قرآن محور رفتار مذهبی در ماه رمضان است. دعای افتتاح، دعای جوشن کبیر، دعای ابوحمزه ثمالی، دعاهای خاص شب ها بویژه شبهای قدر، دعاهای سحر، دعای هنگام افطار و دعاهای بعد از نماز، دعاهای روزهای ماه رمضان، دعای هنگام دیدن هلال ماه رمضان، دعای قبل از تلاوت قرآن در ماه رمضان و ادعیه دیگر همگی نشانگر آن است که ماه رمضان بهار نیایش، ستایش و با خدا گفتن و از او شنیدن است. اما نیایشی که برخاسته از بستر معرفت و اندیشه و تفکر باشد. نیایشی که تنها عرصه خواندن نباشد بلکه صحنه شناختن هم باشد. نیایشی که تنها خدا نشنود بلکه بنده نیز بِشنود. چنین نیایشی در سبک زندگی موثر است زیرا چنانچه گذشت نگرش با اعتقادات همپوشی داشته و دعا با توجه به مفاهیم و مضامین آن اعتقادساز می‌باشد و می‌توان با تمرین و تکرار و توجه به مضمون دعا، نگرش افراد را نسبت به موضوعات متفاوت تغییر و تکمیل کرد. بعنوان نمونه و بطور اختصار مطالبی را در ارتباط با یک دعا بیان می‌نمائیم. دعای افتتاح از جمله ادعیه ای است که توصیه شده است در هر شب ماه رمضان خوانده شود. دو مورد از تاثیر این دعا با نگاه روان شناختی بطور اجمال عبارت است از:

 

قدردانی نسبت به خدا

این دعا با حمد و ثناء الهی شروع شد و خداشناسی و اوصافش را در ظرف حمد ارائه کرده بدین معنی که وقتی اوصاف خدا را بیان می‌کند – به عنوان مثال صاحب فرزند و شریک و همسر نبودن خداوند –  این اوصاف را با الحمدلله بیان می‌نماید. امام (ع) به جای اینکه تک تک اوصاف خداوند را به زبان آورد، آنها را در غالب حمد او به ضمیمه اوصافی که میخواهد از خداوند بیان کند، ابراز می­دارد. تکرار حداقل 20 مرتبه واژه حمد در دعا و توجه به مضمون آن سبب ایجاد نگرش شاکرانه برای نیایشگر می‌شود. زیرا یکی از راه های تثبیت یا تغییر نگرش، تکرار و تاکید بر یک موضوع می‌باشد و اگر نیایشگر هنگام نیایش ذکر و فکر او با خدا و دعا باشد و نیایش مستمر داشته باشد، کلمه طیبه الحمدلله بر زبان و فکرش اثرگذار است. فردی که زندگی شاکرانه بهمراه حمد و سپاس الهی داشته باشد، از جهت سلامت روانی و نشاط معنوی زندگی مطلوب تری داشته است، حتی این روحیه شاکرانه در خواب فرد موثر می‌باشد. چنانچه آقابابائی در تحقیقی با نام «نقش قدردانی در کیفیت خواب» تایید کرد دانشجویانی که قدردانی بیشتری دارند در کیفیت خواب، تاخیر در به خواب رفتن، اختلالات خواب وضعیت مطلوب‌تری دارند.[9] بنابراین الگوپذیری شناختی، رفتاری و عاطفی از مضامین دعا و تکرار مستمر آن سبب تغییر نگرش و باورهای مسطحی فرد می‌گردد و به مرور زمان این تغییر در کیفیت و نگاه فرد به زندگی و معنابخشی آن اثرگذار می‌باشد البته مصادیق بسیار زیادی در این دعای شریف وجود دارد که مجال بحث آن نیست.

 

امام شناسی

ذکر سلسله امامت با اوصاف هر امام یکی دیگر از نگرشهائی است که برای بعضی ایجاد و برای برخی تکمیل و تثبیت می‌شود. یعنی با خواندن اوصاف امام کسی که آشنائی نداشته نگرش جدیدی به امام پیدا می‌کند و کسی که می‌دانسته، با خواندن دعا شناخت وی نسبت به امام تکمیل و نهادینه می‌گردد.

 

منابع

  1. آذربایجانی ، مسعود ، در آمدی بر روانشناسی دین ، 1385 ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، قم
  2. گنجی ، حمزه ، روان‌شناسی عمومی‌، 1388 ، نشر ساوالان ، تهران
  3. آذربایجانی ، مسعود ، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی‌، 1382 ، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی‌دانشگاه ها ( سمت ) ، تهران
  4. کجباف ، محمد باقر ، رابطه سبک زندگی اسلامی‌و شادکامی‌در رضایت از زندگی دانشجویان شهر اصفهان ،1390 ، فصلنامه علمی‌_تخصصی روانشناسی و دین ، قم
  5. مرعشی ، علی ، بهداشت روان و نقش دین ، 1387، شرکت انتشارات علمی‌و فرهنگی ، تهران
  6. کاویانی ، محمد ، سبک زندگی اسلامی‌و ابزار سنجش آن ، 1391 ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، قم
  7. میلانی فر ، بهروز ، بهداشت روانی ،1382 ، قومس ، تهران
  8. اینانلو ، مجید ، نقش قدردانی نسبت به خدا و خوی قدردانی در کیفیت خواب ،1389 ، فصلنامه علمی‌_تخصصی روانشناسی و دین، قم

 

 

 

[1] (میلانی، 1386، ص 25)

[2] (آذربایجانی، درآمدی بر روان‌شناسی دین، ص 5)

[3] (گنجی، روان‌شناسی عمومی، ص 137)

[4] (مرعشی، بهداشت روان و نقش دین، ص 150)

[5] (کرمی، اخلاق اسلامی، ص 29)

[6] (آذربایجانی،روانشناسی اجتماعی، ص150)

[7] (کاویانی، سبک زندگی اسلامی‌و ابزار سنجش آن ، ص128)

[8] (کجباف، رابطه سبک زندگی اسلامی‌با شادکامی‌در رضایت از زندگی، ش 16، ص 65)

[9] (آقابابائی، نقش قدردانی نسبت به خدا و خوی قدردانی در کیفیت خواب، ش 12، ص 73)

منشورات
k