بخش‌ها:

مصاحبه با حجت الاسلام علی باقری فر

مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین علی باقری‌فر، دعا پژوه و ریاست مؤسسه دین پژوهی بشری

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از وقتی که در اختیارمان قرار دادید لطفا ًخود را معرفی نمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. من علی باقری فر متولد سال  1338 در تهران محله امامزاده أحلوی تهران نزدیک خیابان قیاسی هستم و در همان دوران کودکی به محله نازی‌آباد منتقل شدیم تا دوران نوجوانی. دو سال قبل از این که من به دنیا بیایم، پدرم شناسنامه گرفته بود لذا شناسنامه من دو سال بزرگ‌تر از سنّم است ، ایشان به خاطر فرار از سربازی در واقع دو تا شناسنامه می‌گیرد یکی به نام دختر و یکی به نام پسرکه اوّلی دختر می‌شود و می‌میرد، دوّمی‌اش هم ما می‌شویم و دو سال قبل از این که به دنیا بیاییم شناسنامه‌مان متولد شده بود . بعد از سال اوّل دبیرستان در مدرسه حاج آقای مجتهدی تحصیل حوزوی را شروع کردم  و از سال 1353 تا سال 56 و 57 در مدرسه ایشان درس خواندیم .در سال 57 در جریان مبارزات انقلاب اسلامی به سمت مشهد فرار کردیم و از آنجا به سمت همدان فرار کردم؛ حدود هشت ماه در مدرسه ملا علی معصومی همدانی  با اسم مستعار محمّدی مشغول ادامه تحصیل شدم و  از آنجا به خاطر شرایط انقلاب به سمت بندر عباس فراری شدم و از بندر عباس به روستایی در میناب رفتم. من آنجا یک مقدار منبر می‌رفتم و از آنجا هم در محرم سال آخر 57 طی شرایطی که ایجاد شده بود به سمت بندر عباس فرار کردم و در آنجا تا دهه فجر و بازگشت امام (رحمه‌الله) به وطن پنهان شدم. پدر و مادر من هم به خاطر تحصیلاتم تا سال‌های آخر درس از تهران به قم منتقل شده بودند، در حالیکه ما در تهران، نازی‌آباد، ساکن بودیم  در قم ادامه تحصیل دادیم،  مکاسب  بیع و خیارات را نزد استاد ستوده خواندم و مکاسب محرمه را با آقای اشتهاردی خواندم و یک مقدار از لمعه را نیز پیش آقای ستوده خواندم و کفایه را با مرحوم آقای فاضل لنکرانی سپری کردم و یک سال  از درس خارج اصول را به درس آقای صانعی رفتم . در فقه نیز چهار سال درس خارج فقه آقای منتظری  که  سال اوّل را حضوری و سه سال بعد را با نوار و مباحثه با یکی از دوستان طلبه کامل مرور کردیم . در طول دوران خدمتم در نهادهای مختلف بعد از پیروزی انقلاب نیز هیچ وقت درس و بحث و گفتگو حداقل یک ساعت در روز را ترک نکردم . هشت سال به طور منظم درس مقام معظم رهبری شرکت کردم  و چند سالی هم لبنان بودم و در آنجا مسئولیت دبیری سفارت ایران در لبنان را برعهده داشتم ، و از سال 84 شخصاً مطالعه می‌کنم، اگرکلاس تدریس قرآن باشد اداره می‌کنم و اگر توفیقی هم باشد برای پیگیری‌های کارهای مؤسسه انجام می‌دهم.

سیری گذرا و مفید را ارائه فرمودید.درباره مؤسسه تحت اشرافتان نیزمطالبی را بفرمایید.

بنده در اواخر سال  82 تصمیم گرفتم مؤسسه‌ای را با موضوع دعا پژوهشی راه اندازی کنم و این تصمیم هم بعد از انتشار کتابی بود که از من توسط وزارت ارشاد تحت عنوان «پژوهشی در نیایش‌های قرآن کریم» به چاپ رسید و بعضی از بزرگان پیشنهاد دادند که بهتر است یک مؤسسه‌ای به صورت اختصاصی به موضوع دعا بپردازد و در فرآیند شکل‌گیری مؤسسه باز پیشنهادات دیگری را بعضی از دوستان مطرح کردند مبنی بر اینکه که عنوان مؤسسه را عام‌تر در نظر بگیرید که اگر احیاناً کارهای دیگری خواستید انجام بدهید دستتان بسته نباشد؛ لذا عنوان "مؤسسه دین پژوهی بشری" را  انتخاب کردیم . انتخاب کلمه "بشری" هم از آیه 64 سوره یونس «لهم البشری في الحيوة الدنيا وفي الآخرة» صورت گرفت. "بشری" به عنوان کلمه قرآنی که حاوی پیام اصلی دین است و اشاره به جنبه بشارت دهندگی دین دارد . گرچه جنبه هشدار دهندگی دین هم از همین جنبه بر می‌خیزد و جلوه‌ای از رحمانیت را داراست .ولی کلمه بشری پیام روشن‌تری دارد از همین جهت مورد انتخاب ما بوده است.

محورهای اصلی این مؤسسه چیست؟

 از همان آغاز سه موضوع را در قلمرو مطالعات خودمان و پژوهش‌های مؤسسه تعریف کردیم؛ یکی دعا پژوهی، دوم روحانیت پژوهی و سوم هم اخلاق پژوهی. هر کدام از این‌ عناوین هم دلیل خاصی داشت ودر اینجا از دو موضوع دیگر صرف نظر می‌کنم و به موضوع دعا بیشتر تکیه می‌کنم که مورد بحث ما است .

از نظر من دعا اولاً زبان مشترک همه انسان‌هاست و بنابراین انسان با زبان دعا می‌تواند با همه انسانها در هر قشر و طایفه و با هر فکر و فرهنگ و ایدئولوژی ارتباط برقرار کند و ثانیاً دعا جلوه‌های بسیار متنوعی دارد؛ یعنی صرفاً یک متن مکتوب و با یک زبان خاص و قرائت در مکان‌ها  یا زمان‌های خاص نیست بلکه از طبیعت تا موسیقی، سینما و مجسمه سازی، تصویر برداری و عکاسی جلوه‌های دعا را می‌بینیم تا  شعر و ادبیات، رمان و داستان تا برسیم به متن‌های مکتوبی که حالا چه توسط انسان‌های متعالی و بزرگان دین، پیامبران الهی و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین آفریده شده، چه توسط انسان‌های مادون آن‌ها، شخصیت‌ها، اندیشمندان، صاحب‌نظران، عرفا و انسان‌های معمولی. بنابر این قلمرو و دامنه گسترده و متنوعی که دعا دارد می‌تواند همه سلایق را به سمت خود جلب کند و به نوعی پوشش دهد.

ممکن است کسی با زبان موسیقی دعا، یکی با زبان داستان دعا و یکی با زبان نیایش در طبیعت یا زبان نیایش در فیلم و سینما و هنر و عکاسی و... مأنوس باشد . این هم در واقع عامل دوّمی بود که ما را به سمت انتخاب این موضوع تحریک کرد.

 نکته سوّمی که برای من در موضوع دعا مهم بوده و می باشد این است که مجموعه‌ای از معارف بلند در دعاهای ما وجود دارد که از این زاویه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً ما دعا -  مرادم دعای مأثور است – را یک متن خواندنی می‌دانیم در حالی که به وسیله آن عبارات و الفاظ  بر قرار کردن ارتباط با مبدأ خیر مطلق و وگفتگو کردن با کمال مطلق مراد است؛خواه این گفتگو، گفتگوی حاوی طلب و خواسته باشد و خواه گفتگوی عاشقانه و عارفانه‌ای باشد که بین دو مرید و مراد و عاشق و معشوق برقرار می‌شود. جامعه دینی ما معمولاً به آنچه که در قالب این الفاظ از سوی بزرگان دین مطرح شده، توجه نمی کند . فقط  آن متن مقدسی که باید خوانده شود مورد توجه قرار می‌گیرد. بنابراین باز آفرینی این معارف و بیان آن‌ها به زبان رمز متناسب با نیازهای زمان به نظر من اولویتی بود که مورد غفلت قرار گرفته شده  و ما تصمیم گرفتیم که دعا را از این زاویه مورد توجه قرار دهیم.

 البته همین جا این نکته را اضافه کنیم که به نوعی باید گفت: «ما وقع لم يُقصَد وما قُصِدَ لم یقع». یا آنچه که اتفاق افتاد لم یُقصَد بود و آنچه که باید اتفاق می‌افتاد نبود یا بسیار فروتر از آن چیزی بود که مورد نظر بود که اتفاق بیفتد.

علت اصلی‌اش هم این بود که منتظر بودجه هستیم . بالأخره در کشور ما افراد باید وابسته به جایی باشند و ما هم از ابتدا این امکان بود که یا مؤسسه را وابسته به نهاد، وزارت و سازمانی  تعریف کنیم که از نظر بودجه تأمین باشیم و مشکلی نداشته باشیم یا باید موضوع، موضوعی باشد که در عرصه داد و ستد و عرضه و تقاضا رقابت کند و بتواند نیازهای خودش را تأمین کند. نه موضوع ما موضوعی بود که جاذبه پول در آوردن داشته باشد و بتواند در عرضه و تقاضا روی پای خودش بایستد و نه وابسته به جایی بود که بتواند بدون دغدغه اهداف مورد نظر را تعقیب کند و پوشش دهد. علت اینکه در مؤسسه نخواستیم وابسته به جایی شویم این بود که نهادها و مؤسسات فرهنگی که وابسته به مراکز اصلی هستند با دو مشکل اصلی رو به رو هستند: یک مشکل این است که قبض و بسط اینها در گرو آمد و شد افراد است ؛ یعنی گاهی یک مدیر می‌آید و از کار اظهار خوشحالی می کند و می‌گوید  بودجه هنگفتی بدهید. امکانات اختصاص بدهید، نیرو بدهید و یک توسعه فوق‌العاده‌ای را ایجاد می‌کند و یک مدیر دیگری بعداً می‌آید و به این کارها میلی ندارد و می‌گوید این کارها چه ربطی به ما دارد، نیروها را جمع کنید، ترخیص کنید همه را تعطیل کنید. این مطلب برای آن دسته از مؤسسات وابسته  یک مشکل است. مشکل دوّم هم این است که این مؤسسات نوعاً تابع نتیجه تحقیق و پژوهش نیستند. این‌ها تابع خواسته مدیر بالا دستی هستند؛ جهت‌گیری و سوگیری پژوهش‌ها و به خصوص خروجی‌ها به این سمت می‌رود که بالأخره با این چارچوب‌ها و ذهنیت‌ها سازگار باشد و ما نمی‌خواستیم گرفتار یک چنین محدودیت‌هایی شویم . از این جهت است که مستقل هستیم.  طبعاً این مستقل بودن مشکلاتی هم برای ما به وجود آورد به خصوص که چون من سابقه کار اجرایی داشتم و این سابقه اجرایی هم می‌توانست یک عامل توسعه دهنده باشد، اگر شرایط سیاسی روی همان پاشنه‌ای می‌گشت که به اصطلاح بر وفق مراد ما بود، وهم می‌توانست یک عامل باز دارنده‌ و محدود کننده‌ باشد اگر شرایط، شرایط متفاوتی بود.

از این جهت به خصوص در این نه سال اخیر ما از جهت مالی شرایط خوبی نداشتیم تا بتوانیم اهداف مورد نظر خودمان را پوشش دهیم. فعلاً تلاش کردیم که چراغ مؤسسه را در دفتر قم و تهران روشن نگهداریم «لعّل الله يحدث بعد ذلك أمراً».

به نظر می‌رسد عمده سوگیری شما در مباحث معارفی پیرامون نیایش است . عمده چیزی که شما را جلب و جذب این بخش از انگاره‌های دینی کرد چه بود؟

عمده چیزی که من را به این سمت و سو، از آغاز طلبگی، کشاند لطافت‌ بیان ادعیه در انتقال معارف بود، از این جهت من همواره حداقل ماه رمضان‌های خودم در طول دوران بعد از انقلاب را به مطالعه درباره دعا اختصاص می دادم و بحث‌هایم را دعایی می‌کردم؛ یعنی اگر جایی قرار بود منبر بروم و در سمت اجرایی که داشتم موضوعاتی که انتخاب می‌کردم برای ماه مبارک رمضان فقط در چارچوب و تمرکز بر دعا بود. این در واقع همواره دغدغه من بود. البته آن تألیف کتابی که  در سال 82 توسط وزارت ارشاد به چاپ رسید با این انگیزه انجام شد. در سال‌هایی که  در لبنان بودم کاری را با بعضی دوستان تحت عنوان «بایدها و نبایدها در قرآن» شروع کردیم. برای فیش برداری از کلیه امر و نهی‌هایی که در قرآن وجود دارد گروهی تشکیل دادیم و سامان دادیم. این فیش‌ها در سال‌های 75 تا 77 تهیه شد.  در آن دسته بندی ها ، اوّلین نکته‌ای که توجه ما را جلب کرد این بود که همه اینها صیغه امر و نهی دارند امّا همه‌شان خواستن عالی از دانی نیست بلکه بخشی از آن خواستن دانی از عالی است که از این جهت در اصطلاح ما به "دعا" شناخته می‌شود و ما  این فیش‌ها را جدا کردیم و جداگانه این فیش‌ها را تحت عنوان «نیایش‌های و پژوهش‌های قرآن» ساماندهی کردیم که در آن موقع 150 نوع خواسته در دعاهای مستقیم قرآنی  فیش‌برداری شد و در قالب این کتاب منتشر شد و به نوعی از مسیر تحقیق باید و نبایدهای قرآن متولّد شد که البته بقیه کار هنوز مانده تا نهایی شود ان شاء الله.

 امّا دغدغه دعا و پرداختن به آن همواره در ذهن من به عنوان یک طلبه بوده و است  و معتقدم ظرفیت‌های بسیار گسترده‌ای در دعاهای ما و در همه فرهنگ‌ها وجود دارد که باید هم به درستی شناخته و شناسایی شود و هم از آنها استفاده شود؛ به عنوان مثال عرض می‌کنم دو سال قبل شهرداری تهران  مجموعه جشنواره‌هایی  با نام "جشنواره‌های شمسه" ترتیب داده بود. دوازده موضوع را در بر می‌گرفت، یک موضوع هم که در سال 91 طرح شد موضوع دعا و نیایش بود و بنده را به عنوان دبیر تخصصی این جشنواره انتخاب کردند؛ من دیدم همه حرف‌هایی که ما می‌توانیم در چارچوب مدیریت شهری  با مردم بزنیم به زبان دعا قابل طرح و گفتگو است  از جمله راهکارهایی که به ذهنمان رسید و عملیاتی کردیم،  تدوین الهی‌نامه محله را پیشنهاد دادیم. زیرا قرار بود این جشنواره محله محور باشد و شهر تهران 374 محله دارد. ما آمدیم از منظر دعا  تدوین الهی‌نامه محله را اساس کار قرار دادیم با این توضیح که هر کس در هر محله‌ای که زندگی می‌کند یک سلسله آمال و آرزوها نسبت به این محله‌ها دارد و محل باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد، از یک چیزهایی ناراحت است ، از یک چیزهایی هم خوشش می‌آید، از یک سری کارکردها ناخشنود و ناخرسند است و نسبت به بعضی سازمان‌ها و نهادها علقه بیشتری دارد. اینها تحت عنوان "الهی‌نامه محله " در گفتگوی با خدا با الهام از صحیفه سجادیه قرار بگیرند، چه محله‌هایی را می‌پسندند، با چه آدم‌هایی و چه رفتارهایی  و  چه ساز و کارها و ساختارهایی و چه مدیران و چه تعاملاتی بین مردم و چه شرایط زیستی؛ گرچه این جشنواره محدود برگزار شد، ولی خروجی آن دو جلد کتاب شد که تحت عنوان "الهی‌نامه محله" و "الهی‌نامه محله توحید" منتشر شد ، هم از محله توحید استفاده شده بود و هم از توحید قرآنی. محله‌ای که می‌خواهد بر پایه توحید شکل بگیرد ساختار آن به چه شکل است؟ این جزء مجموعه مسابقات، یعنی یادداشت‌هایی که افراد نوشته بودند و قابل استفاده بود به صورت کتاب در آمد.  چند سال قبل هم  با سازمان ملی جوانان (که آن زمان هنوز وزارتخانه ورزش و جوانان نشده بود) یک پروژه‌ای را تحت عنوان "جشنواره جوانان و نیایش" اجرا کردیم ؛ دیدیم که بسیاری از حرف‌هایی که با زبان جوانها  می‌توان زد و آنها در حوزه‌های مورد علاقه خودشان می‌توانند بزنند  امکان این که در قالب دعا طرح شود وجود دارد هم با انگیزه اینکه ما بیاییم جلوه‌های مختلف نیایش را عرضه کنیم و بگوییم که نیایش فقط مثلاً دعای کمیلی که در مسجد یا کنار خانه خدا می‌خوانید نیست؛ فیلم سینمایی «برکت» هم یک نیایش است، موسیقی طبیعت هم یک نیایش است، عکاسی هم می‌تواند جنبه نیایشی داشته باشد. در واقع مجموعه‌ای از هنرهای مرتبط با نیایش در آن جشنواره گرد هم آوردیم و حرکت خوبی شکل گرفت که متاسفانه ادامه نیافت و ما هم به دلیل نداشتن بودجه نتوانستیم شخصاً کار را تعقیب کنیم. به هر صورت می‌خواهم عرض کنم موضوع نیایش به دلیل این ظرفیت‌های ناشناخته‌ای که دارد در همه حوزه‌ها امکان به کار گرفتن وجود دارد و ما انسانها اگر با همدیگر مشکل داشته باشیم، در گفتگو با خدا مشکلی نداریم، با هر کسی قهر کنیم با خدا قهر نمی‌کنیم یا اگر هم قهر کنیم، قهری است که گفت :

من رشته محبت خود از تو می‌برم * شاید گره خورد به تو نزدیک‌تر شوم

از همین جهت بالأخره آدم‌ها این استعداد را دارند که اگر به سمت و سوی مورد نظر راهنمایی شوند و حرف‌هایشان را در زمینه‌های مختلف در قالب دعا بزنند، مثلاً چه خانمی را دوست دارد؟ چه بچه‌ای را دوست دارد؟ در محله‌شان چه می‌خواهد ؟ همسایه‌هایش چه رفتاری داشته باشد؟ چه اتفاقی را دوست ندارد بیفتد؟ در تمامی این سطوح امکان گفتگو با خدا وجود دارد تا برسد به سطوح بالاتر و بحث روابط سیاسی و مناسبات گروه‌ها و مناسبات دولت‌ها با یکدیگر، الآن برای صلح و عدالت جهانی بهترین ابزار موضوع دعاست که آن حالت معنوی و کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

با توجه به بیان اخیرتان فکر می‌کنید این حلقه مفقوده در تبدیل این بخش به نهادهای کاملاً اجتماعی و همه فهم  چیست و چگونه قابل پیاده سازی است؟ و به عبارت بهتر چه باید کرد که این حلقه مفقوده از متون دینی به متن جامعه منتقل شود.

ما ابتدا لازم است چند گام را برداریم تا به شرایط مطلوب برسیم، گام اوّل گامی است که اندیشمندان حوزوی باید بردارند و یک سلسله بحث‌های تئوریک و مبنایی صورت بگیرد، در این چارچوب که اساساً ما چقدر می‌توانیم از ادعیه معارف و اصول راهنمای عمل را استخراج کنیم. آیا آنچه در ادعیه آمده از این جهت حجیت دارد یا ندارد؟ برای ما روشن است در هر صورت باید عقبه‌های علمی و پشتوانه‌های علمی برای این حرکت دیده شود که بالأخره آیا ادعیه‌ای که در اختیار ما است  برای خواندن است  یا فهمیدن یا نه! این که از این منظر هم می‌شود به آن نگاه کرد، همان طور که به دنبال کشف معارف یک متن حدیثی هستیم یا معارف یک آیه قرآن هستیم دنبال کشف متن معارف نیایشی هم هستیم؟  این قدم  اول کاری است که یا نشده یا کمتر شده. البته باید گفت نشده است .

کار دیگری که باید انجام بگیرد همین فرهنگ‌سازی در این جهت که دعاهای ما فقط یک متن برای خواندن نیست بلکه یک ابزاری و قالبی است که اهلبیت از آن برای انتقال پاره‌ای از مفاهیم مورد نظر خودشان استفاده کردند . فرقی هم نمی کند که بگوییم استفاده از این قالب مخصوص زمان‌هایی است که از قالب‌های دیگر نمی توان استفاده کرد یا اینکه این محدودیت را برداریم و بگوییم همچون معارف دیگر می‌شود از قالب‌های متعدد برای انتقال آن استفاده کرد . اختصاص هم ندارد به این که بگوییم امام سجاد (عليه‌السلام) در زمان اختناق اموی رو به دعا آورده،  حضرت امیر (عليه‌السلام) هم در اوج حکومت و اختیار، از دعا بهره گرفت. پیامبر خاتم (صلى‌الله‌عليه‌وآله) هم همین طور.

گنجینه دعا ما همین طور است. (در بنیاد)

به هر حال زنده کردن این باور و انگاره که دعاهای ما حاوی معارضی است و باید به آن توجه کرد. این هم کاری است که هنوز انجام نشده، واقعاً جامعه نگاه عموم متشرعان و متدینان به دعا اینگونه نیست، البته رفته رفته در این سال‌های اخیر حرف‌هایی در این مورد زده شده امّا هنوز به عنوان یک گفتمان غالب نمی‌شود از آن یاد کرد.

کار سوّمی که باید به طور جدی و متمرکز به آن پرداخته شود، توجه دادن به حضور دعا در عرصه‌های مختلف زندگی است. فرض کنید خانمی که آشپزی می‌کند یا ظرف می‌شوید یا رخت می‌شوید بداند که می‌تواند در حال نیایش باشد و نیایش کند تا آن کسی که در مسجد یا کنار خانه‌خدا در محراب نشسته و اشک می‌ریزد و یک متن دعایی را می‌خواند، تا آن ورزشکاری که در میدان ورزشی تلاش می‌کند بر رقیب پیروز (غالب) شود. اگر زوایای وجودش را بکاوی، می‌بینی یکپارچه دعاست برای موفقیت، پیروزی تیمش و پیروزی ملتش.

 در حقیقت همه این راه را می‌روند ولی مصادیق مختلف است.

بنابر این اگر کسی بیاید، نهاد یا نهادهایی یا مؤسساتی و افرادی بیایند این جلوه‌های دعا در عرصه‌های متعدد وجودی و زندگی انسان‌ها به تصویر بکشند و تبین کنند و برجسته کنند، آن وقت طبعاً «يُسَبّح لله ما في السموات وما في الارض» از آن به مرتبه «سبِّح اسم ربّك الاعلى» می‌رسد، یعنی یک امر اختیاری در کنار امر اضطراری و تکوینی شکل می‌گیرد. یکی از گام‌هایی که به نظر من باید برداشته شود، نشان دادن جلوه‌های متنوع دعا و نیایش در فرهنگ‌ها و ادیان و مذاهب مختلف است  که به نوعی بین انسان‌ها با هم قرابت ایجاد می‌کند، ما در نمازهایمان می‌گوییم «السلام علينا عباد الله الصالحين» یعنی بین خودمان و همه درستکاران عالم هستی ولی اگر بدانیم هم زمان با ما و مثل ما دیگر انسان‌ها هم با خدا ارتباط دارند، به خدا وصل هستند و از خدا درخواست می کنند یا حتی کسانی که ما دوستشان نداریم. برای من جالب بود در یکی از این سفرهایی که به حج مشرف بودم (تمتع) مدتی این نکته مرا متوجه خودش کرده بود و به خود جلب و جذب کرده بود بالأخره بروم صحن مسجدالحرام و اطراف خود را نگاه کنم، این آدم‌هایی که با زبان‌های مختلف، با نژادها و رنگ‌های مختلف از نقاط مختلف دنیا اینجا آمدند و همه با خدا راز و نیاز می‌کنند. توجه به این واقعیت که یک عامل درونی همه انسان‌ها را به اعتبار این که انسان هستند ـ با مبدأ فیض عالم هستی پیوند می‌دهد موجب می‌شود که ما در تعامل با دیگران با محبت بیشتر، با نگاه دوستانه‌تر و با احساس قرابت و آشنایی بیشتر با هم برخورد کنیم همه را دست پرورده کسی می‌دانیم که خودمان هم دست پرورده او هستیم و نگاه محبت آمیز او را به همه می‌بینیم و درک می‌کنیم و بعد یکی از چیزهایی که مهم است مطالعات مقایسه‌ای و نشان دادن جلوه‌های مختلف دعا بدون حساسیت آن چنانی که چه تفاوت‌هایی در کار وجود دارد (البته در کار باید باشد) اصل ارتباط با این مبدأ فیض و آن نقطه کانونی عالم هستی به نطر من کار مهمی است. اگر مجموع کارها در کنار هم انجام بگیرد، آن وقت رفته رفته زمینه آنچه قبلاً اشاره کردم که در همه عرصه‌ها از دعا بهره بگیریم باز خواهد شد. البته طبعاً دستگاه‌های مسئول هم می‌توانند (هر دستگاهی در هر حوزه‌ای) الان به ضرس قاطع عرض می‌کنم هر یک از وزارت‌خانه‌ها با هر حوزه تخصصی که دارد اگر به من اجازه دهد، فایل دعا با آن تخصص و آن حوزه کاری او باز می‌کنم که پاسخگوی نیازهای آن وزارت‌خانه و کارکنانش و هم مخاطبانش باشد و کمک کند به بهبود کیفیت بیشتر آن محصولی که مورد نظرشان هست با زبان دعا که لطیف‌ترین زبان است . به نظرم اگر این گام‌ها برداشته شود، دعا جایگاه واقعی خودش را پیدا خواهد کرد. اشاره می‌کنم به کاری که اخیراً انجام دادم پیرو همین بحث سبک زندگی، من مطالعه‌ای از این منظر (نه به صورت گسترده روی همه متون، به صورت محدود روی صحیفه) انجام دادم تحت عنوان دعا و فرهنگ زندگی. یک کتاب کتابچه را فراهم کردم که الان در مراحل پایانی ویرایش خودش است  در دو بخش انگاره‌ها و نگرش‌ها و مسئولیت‌ها و وظایف. هشت فصل برای بخش اوّل که ناظر به جنبه‌های شناختی و معرفتی است؛ از نگرش به خدا تا نگرش به انسان و عالم هستی و پدیده‌های مختلفی که با آن درگیر هستیم و  هشت فصل هم به وظایف و مسئولیت‌ها اختصاص دارد اعم از وظایف عبادی که در دعاهای ما برجسته است تا وظایف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، دفاعی که همه از قالب دعا استخراج شد. فقط ماده خام را استخراج کردم با ترجمه، عنوان گذاری کردم و سامان‌دهی کردم. فکر کنم یک کتاب سیصد صفحه‌ای شود حالا امیدوارم توفیقی حاصل شود و این کتاب را چاپ کنیم. می‌خواهم بگویم در این زمینه‌ها این امکان وجود دارد، طبیعتاً سبک زندگی ما در عرصه‌های مختلف می‌تواند متأثر از نگاه باشد. مهم این است که ما بخواهیم و تلاش کنیم.

آیا با مؤسساتی که در این زمینه کار می‌کنند و یا مؤسسات دعایی و دینی پژوهش ارتباط دارید یا خیر؟

ارتباط تعریف شده مستمر و منسجم نه؛ کما بیش گاهی ارتباطی بوده ولی به صورت سازمان یافته و منظم نه.

شما در مؤسسه دین پژوهشی بشری آن کار ویژه‌ای که برای آینده مؤسسه تعریف کردید، اهداف و هدف‌گذاری که دارید چه در حوزه نشر و مطبوعات و چه در حوزه‌های دیگر احیاناً با ابزار رسانه هم مرتبط است آیا کار ویژه‌ای تعریف کردید و برنامه‌ای دارید؟

بله! ما چشم‌انداز یعنی هم بیانیه سیاست‌های راهبردی و کاربردی از همان آغاز مورد بحث قرار دادیم و تدوین کردیم و در یک جزوه‌ای در همان سال 82 و 83 منتشر کردیم که این جزوه را تقدیم شما می‌کنم که بخش‌هایی از آن را استفاده کنید و من اصلاً فکر نمی‌کنم راه زیادی برای تحقق این چشم‌انداز رفته باشیم راه بسیار وسیع‌تر و گسترده‌تر از این است که به سادگی شود به ژرفای آن رسید و قانع شد. به هر صورت سیر روشن است  اما ساز و کارهایی لازم دارد که شاید باید آرزو کرد.

استاد فرمودید که احیاناً کنگره یا جشنواره شمسه در قالب مباحث نیایشی کار رسانه‌ای کردید؟

 کارهای محدودی در حوزه دعا و نیایش غیر از متن‌های مکتوب و کتاب‌هایی که چاپ کردیم به فهرست آن اشاره می‌کنم، داشتیم. یکی برگزاری جشنواره «جوان و نیایش» بود که هم در قلمرو هنر بود و هم در قلمرو پژوهش  و در سال 86 انجام شد. کار دیگر جشنواره «دعا، ضرورت زندگی» بود  که آن هم در قلمرو هنر و پژوهش بود و بخش هنری‌ آن در فرهنگستان هنر و بخش پژوهشی‌اش در موزه ملی قرآن برگزار شد. بعد از آن ما دیگر نتوانستیم کار جشنواره‌ای داشته باشیم الّا سال 91 و 92 که در قالب جشنواره‌های شمسه که شهرداری تهران متولّی آن است  شمسه دعا و نیایش را برگزار کردیم و خروجی آن در سال 91 نه عدد کتاب  بود . سال 92 هم  ده کتاب تهیه کردیم که هنوز شهرداری چاپ نکرده است.

شما به عنوان کسی که در این حوزه فعالیت داشتید و مسئولیت‌های قبلی‌تان در امور اجرایی در بدنه حاکمیت و دولت هم تجربه خاصی دارید ، به نظر شما با توجه به فعالیت‌هایی که آموزش و پرورش دارد مثل مدارس قرآنی، مدارسی تعریف کرد که از پایه روی متون روایی به خصوص نیایش‌ها، کار آموزشی این تیپی انجام بدهیم؟ به نظر جا دارد؟

این که موضوع دعا و نیایش باید در متون آموزشی ما جای خود را باز کند از سطح قبل از دبستان تا سطح دانشگاه و حوزه‌ها  یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ امّا این که دعا و نیایش بتواند به موازات قرآن به خصوص در سطح دبستان مطرح شود من فکر می‌کنم باید به گونه دیگری به موضوع دعا در دبستان نگاه شود. چون قرآن یک متن شناخته شده دارای چارچوب  است ، مقدّس و پذیرفته شده از سوی همه مسلمان‌ها حتی غیرمسلمان‌ها به عنوان کتاب آسمانی مقدّس است موضوع قرائت، حفظ، انس و سهم آن یک امر جا افتاده و تعریف شده‌ای است ولذا می‌تواند در سطوح دانش‌آموزی و دانشجویی مطرح شود . امّا دعا یک سلسله زیربافت‌های فکری و اندیشه‌ای لازم دارد ؛ باید در حوزه‌ها و مجامع عالی علمی تکلیف آن‌ها مشخص شود تا رفته رفته به اینجا برسد که حالا بتواند یک سلسله مدارس در سطح دبستان بر محور دعا شکل بگیرد. این که ما دعا را وارد زندگی کودکان کنیم یک امر کاملاً شایسته و بایسته‌ای است؛ یعنی نیایش‌های کودکانه زیباترین نیایش‌هایی است که می‌تواند شکل بگیرد و آفریده شود و متولیان امور آموزش و پرورش به سمت طراحی برنامه‌هایی که در همه سطوح بچه‌ها قبل از دبستان، بخشی از برنامه زندگی‌ درسی‌ و پرورشی‌شان، بحث نیایش باشد، چه نیایش‌هایی به آن‌ها آموخته می‌شود و چه نیایش‌هایی که از ما خواسته می‌شود که خودشان داشته باشند و در قالب‌های مختلف، چه در شعر، نثر، نقاشی و داستان بیافریند و به این مسئله تشویق شوند. بنابراین از این زاویه در دبستان ها هم می‌شود موضوع نیایش را جدی گرفت و باید گرفته شود امّا پیش نیازهای علمی که روی متون باید بشود تا بتوان در جایگاه عدل قرآن قرار بگیرد؛ یعنی یک منبعی که بالأخره ما در قرآن تفاوت با ادعیه و احادیث مان در این است که از جهت اصالت صدور مشکل ندارد، مشکل برداشت‌های مختلفی است که از این متن به دست می‌آید. اما در حدیث و دعا اصل این که چقدر اطمینان‌آور باشد این متن از معصوم باشد و حجت باشد یک کار علمی و حوزوی می‌خواهد و ربطی به مدارس ندارد.

خوب از این جهت صحیفه به نظر می‌رسد که می‌تواند پایه‌ای مطمئن باشد. حضرت استاد شما در حوزه‌های قرین و شبیه به حوزه دعا، حوزه ذکر و زیارت که این سه تا حوزه در هم تنیده است. ما دعاهای زیادی داریم که ملحق به یک زیارت است، زیارت‌هایی داریم که در متن زیارت به عنوان عقیب زیارت ملحق به آن زیارت است. در این حوزه‌ها مؤسسه شما برنامه خاصی داشته؟

این‌ها جدای از هم نیستند همان طور که شما اشاره فرمودید؛ یعنی موضوع زیارت و اذکار، او را در ادعیه چند موضوع به هم تنیده و یکپارچه‌ای به حساب می‌آید . گاهی به جای یکدیگر به کار گرفته می‌شود. حداقل این است که دعا بهترین عامل یاد کرد.

خدا است  و ذکر هم فلسفه‌ای جز این ندارد و  بخش عمده‌ای از زیارت نامه‌ها حاوی دعاها و خواسته‌هایی است که مطرح می‌شود به اضافه این که حالت زیارت و مکان زیارت مقدس‌ترین حالات و مکان‌هایی است که انسان می‌تواند ارتباط با خدا برقرار کند. بنابر این آن کسی که به موضوع دعا می‌پردازد، به موضوع زیارات و اذکار هم نمی‌تواند بی‌توجه باشد و باید به آن توجه کنیم. فلسفه دعا چیزی جز ذکر به معنای واقعی کلمه نیست.

 اعم از ذکر است؛ یعنی آن رابطه منطقی بین دعا و ذکر است.

در نهایت فلسفه دعا، ذکر است؛ یعنی زنده نگه داشتن یاد خدا و مبدأ فیض عالم هستی وجود در خود و شکل دادن به همه کنش‌ها و واکنش‌های انسان در چارچوب یاد خداست.

حضرت استاد شما با توجه به سیری که در معارف اهل‌بیت و معارف قرآنی که جدا از هم نیست و حوزه دعا که به تعبیر مرحوم شاه‌آبادی (رحمه‌الله) به قرآن صاعد یاد کرد به نوعی جواب نامه محبوب است؛ جواب قرآن، این نیایش‌هایی است که اندیشه‌های تابناک حضرات در همین دعاها متجلی و متبلور است. فکری کنید از دو زاویه، از زاویه مراجعه به این متون و باز آفرینی که یک بحث است و از زاویه استفاده، از هر دو زاویه، کاربردش در امروز جامعه ما به خصوص جوانترها! فکر می‌کنید ثقل در کجاست؟ یعنی آن نگاه اصلی و نخ تسبیح به نظر شما در دعاها و نیایش‌ها کجاست؟ کجا را باید هدف‌گیری کرد و کجاها را باید در جامعه تبلیغ کرد؟ آیا فقط این ارتباط سیره و بین‌بنده و خالق در دعاها بیشتر مدنظر حضرات بوده یا نه یک لایه عمیق‌تر، این حالت درک بی‌چیزی، فنا و تفرع و ابتهال، می‌دانید چه می‌خواهم بگویم یعنی خروجی‌هایی که ما از دعاها می‌گیریم از توجه خالص و بی‌پیرایه، می‌خواهم عرض کنم یک مقدار حالت تخلیه ذهنی، شما فرض کنید اگر کسی اوّلین‌بار با مفهوم خواستن رو به رو شود، چه چیزهایی در ذهنش می‌آید یا آن روایتی که می‌فرماید دعا ـ حتی در بعضی جاها با تفاوت‌هایی در روایت‌ها هست ـ راوی از امام هشتم سؤال می‌کند که دعا بخوانم بهتر است یا قرآن؟ حالا آنجا حضرت می‌فرماید: دعا بهتر است. حالا این را بعضی مطلق نگرفته‌اند مقید گرفته‌اند، ناظر به حالات آن مسائل گرفتند. می‌خواهم عرض کنم با توجه به اهمیت این حوزه که از درونش خیلی چیزها در می‌آید، یکی از معارفی که خروجی است  یک علت ترجیح دعا به سایر عبادات این که شائبه در آن کمتر است؛ یعنی پس تبلیغ و ترویج نیایش یک اثر بیرونی در جامعه دارد، ترویج حالت مهربانی و خضوع، نداشتن که در عبادات دیگر با توجه به این که عبادت است  هم وجود داشته باشد آن شائبه آیا ما بیاییم این وادی‌های اخلاقی دعا را هم ترویج بکنیم به این شکل یا نه باید الویت گذاری کنیم، با توجه شرایط فعلی جامعه جهت گیریهایمان جور دیگری باشد یا نه آن تعبیری که شما کردید امام سجاد قالب، قالب دعاست امّا خود دعا همیشگی و جاودانه است. شما فکر می‌کنید الویت امروز ما در مراجعه و بازآفرینی به متون نیایشی، نقطه ثقل کجاست؟

ببینید یک بحث مربوط به مطلوب نهایی است، بحث دیگر، وظیفه کنونی است. آن مطلوب نهایی در دعا بحث اصل دین و همه آموزه‌های دین، رسیدن به شناخت جامع و کامل از موقعیت خود و خداست؛ یعنی فقر مطلق و کمال مطلق . طبعاً خروجی و فرآیند نهایی‌ دعا باید  رساندن انسان به این درک باشد که هیچ چیزی ندارد و هر چه است  اوست و با پیوند به اوست که می‌تواند چیزی بشود. به هر میزانی که این پیوند قوی‌تر باشد بهره وجودی‌اش بیشتر می‌شود و به هر میزان که ضعیف‌تر باشد خود را خفیف‌تر و بی‌چیز‌تر کرده است. امّا این که در شرایط فعلی  و در پرتو رویکرد کلان چه آموزه‌هایی بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد، به نظر من مشکل اصلی جامعه ما، شکل اخلاقی است و مناسبات انسان‌ها با یکدیگر ؛ به خصوص اگر به این نکته توجه کنیم دین درست نقطه ثقل هدفی را که تعقیب کرده، پیوند انسان با خداست ولی زیر سایه این پیوند می‌خواهد مناسبات انسان‌ها را با هم سامان بدهد لذا سیر «من الحق الی الخلق وبالحق فی الحق» به عنوان سفر و سیر و سلوک عارفانه‌ای که برای انبیاء بیان شده، مطرح است یعنی باید با مردم بود، در مردم بود و با مردم عروج کرد؛ عروج تنهایی کفایت نمی‌کند امّا پیامبران به تنهایی عروج کردند که شایستگی مقام نبوت را و ارتباط با خدا را پیدا کردند.

 در نماز و سوره حمد دیده می‌شود هم عبودیت جمعی و هم دعا جمعی است «إهدنا».

بنابراین هنر کسانی که در حوزه دعا کار می‌کنند باید این باشد که بتوانند آدم‌ها را  مناجاتی کنند و همه را به سمت تعالی مطلق سیر دهند . در جامعه ما  چه در حوزه عقاید و باورها مشکل داریم، در حوزه ایمان دچار ضعف هستیم و باید تقویت شود، در حوزه رفتارهای دینی با مشکل رو به رو هستیم؛ در حوزه اخلاق، کشش‌ها، گرایش‌ها، تمایلات و خواسته‌ها با مشکلات رو به رو هستیم. ولی به نظر من بیشترین مشکل به حوزه اخلاق و کنش و واکنش‌ها مربوط می‌شود، مناسبات ما را با یکدیگر شکل می‌دهد. ببینید الآن مثلاً یکی از ضعف‌های جدی که در جامعه ما وجود دارد، نگاه‌ها به یکدیگر، نگاه‌های مهربانانه نیست، رحم و محبت و مهرورزی رفته رفته از جامعه رخت می‌بندد؛ به تعبیری به سمت گرگ انسان‌ها پیش می‌رویم.

حضرت استاد به عنوان یکی دو سؤال پایانی، ابتدا می‌پرسم، مثل خیلی از دوستانی که از محضرشان این سؤال را داشتیم، خودتان به عنوان نه فقط یک دعا پژوه، به عنوان شخص عادی و دعا کننده و علاقمند به این حوزه، چه دعایی یا احیاناً به صورت ریزتر چه مضمون و چه فقراتی از ادعیه گاه زمزمه زبان شماست؟ علاقمندی شما به آن دعای خاص و یا آن عبارت خاص؟

 آدم‌ها یک سلسله دغدغه‌های جاری دارند که تناسب با آن دغدغه‌های جاری بیان می‌کنند امّا از میان دعاهای مأثور، دعاهایی که من علاقمند هستم و توفیق حاصل شود قرائت کنم و با آن ارتباط برقرار کنم در طول سال دعای کمیل است و فصل خاصش هم، دعای ابوحمزه ثمالی و ماه شعبان مناجات شعبانیه است. بالأخره احساس می‌کنم معارفی که در این دعاها وجود دارد بیشتر از دعاهای دیگر به دل می‌نشیند.

و احیاناً چه فرازی از این دعاها ممکن است زمزمه شما بشود؟

 «فَانَتقِلَ به عن معصيتك الّا في وقتٍ أيقطتني لمِحَبتك» (فرازی از مناجات شعبانیه).

(حقیقتاً جلسه ما را فضای نیایشی کردید) اگر قرار بود ما سؤالی از شما بکنیم که دغدغه شما بود و ما نپرسیدیم، شما همان را بپرسید و همان مطلبی را که دارید بفرمایید اگر که نه جمع‌بندی مطالبی که دارید بفرمایید که استفاده کنیم.

سؤال زیاد ممکن است شود، من سؤال خاصی را الان در ذهن ندارم. طبعاً مؤسساتی نگاه کنیم، آشنایی با مجموع آثار تولیدی این مؤسسه در مورد نیایش یکی از سؤالات باشد و یک نکته‌ای می‌خواستم درباره مجله «حریم حرم» ـ اوّلین شماره‌اش را دریافت کردم و مطالعه کردم و واقعاً خوشحال شدم دریافت کردم ـ یادآور شوم این هست که گرچه این مجله جای مجلات مشابه را تنگ نخواهد کرد و امکان این که کسانی هم در موضوع دعا تخصصی کار بکنند، وجود دارد، بدهم نیست شما هم که گام اوّل در این زمینه برای مخاطب برداشتید، به تنوع حوزه‌های دعایی توجه بیشتری کنید و یک مقدار موضوع را از سطح مورد علاقه نیروهای سنتی مذهبی فراتر ببرید و مخاطبان دیگر را هم مورد توجه قرار بدهید.

این نکته‌ای بود که دوست داشتم اگر بخش ضمنی باشد، مفصل بحث می‌کنیم ولی می‌خواستم یک اشاره‌ای کنم به دوستانی که متولی این کار هستند، به همه‌شان دست مریزاد می‌گویم و خسته نباشید برایشان و آرزوی موفقیت می‌کنم. اگر به این نکته هم توجه کنند، یک مقدار دعاها را فراتر از نیروهای سنتی ببینند و گروه‌های دیگر از مخاطبین را مورد توجه قرار بدهند (نیازهای آنان) پرداختن به مباحثی که کم و بیش در حوزه‌ها و در نیروهای سنتی با آن انس دارند کار بدی نیست امّا کار خوب‌تر این است که کسانی که با این مقوله‌ها آشنا نیستند فضاهایی فراهم شود که آن‌ها هم جذب شوند و آن‌ها هم مجله را از خودشان بدانند اگر بتوانید به این رویکرد توجه کنید و مجله را به این سمت هدایت کنید قطعاً مخاطبان بیشتری خواهید داشت.

در این زمینه پیشنهاداتی هم دارید؟ در روایات ما هم هست که آمد خدمت پیغمبر اکرم و فرمود: مرا عفو کن و مورد رحمت قرار بده. حضرت فرمود: چرا رحمت خدا را سنگ‌چین میکنی «استعصوا في رحمة الله» همین که در نیایش توصیه شده به وسعت وسعه قائل شدن. پیشنهاد ویژه‌ای هم دارید؟

اگر مضمون مختلف مجله را شکل بدهم طبعیتاً جور دیگری شکل می‌دادم ولی نمی‌خواهم مطرح کنم، به صورت کلی عرض می‌کنم اولاً لازم است که فصلی باز شود درباره نیایش در ادیان دیگر و مذاهب دیگر و معرض جلوه‌های نیایش در ادیان و مذاهب.

در طرح‌واره است .

ثانیاً بخشی باز شود برای دل نوشته‌ها و نیایش‌های مردم، یعنی مردم خود را صاحب تریبون بدانند و جایی باشد که منعکس شود. در قالب مسابقه یا هر قالب دیگری و یا یک بخشی اختصاص یابد به موضوع هنر و نیایش یعنی جلوه‌های متعدد و نیایش در هنرهای متنوعی که داریم (هنرهای هفت‌گانه)، اگر بابی در این مورد باز شود، طبیعتاً بخش پرسش و پاسخ به شبهات نیایشی که باید بخش ثابتی باشد، پرسش‌هایی که وجود دارد چه پرسش‌های سنتی و چه پرسش‌های نوین، گردآوری شود؛ معرفی سایت‌ها و فضاهای مجازی، مؤسسات و شخصیت‌هایی که در این حوزه‌ها کار کردند و حتی شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی کار می‌کنند، اوّل معرفی و بعد نقد و بررسی محتوایی آن‌ها، تبیین رویکردها و احیاناً اصلاح آن‌ها

امیدوارم کاری که شروع کردید جدیّت بیشتر و وسیع‌تری بدهید و کاری هم پیش بیاید کمکی لازم باشد ما انجام بدهیم و دریغ نخواهیم کرد.

با تشکر و سپاس از اینکه وقتتان را در اختیار نشریه حریم حرم  قرار دادید.

فهرست آثار استاد باقری فر

 مجموعه آثار نیایش‌ها 14 مجلد شامل عناوین زیر:

1 ـ من و باورهایم.

2 ـ من و خدایی که دوستش دارم.

3 ـ من و خدایی که می‌پرستم.

4 ـ من و الگوهای زندگی‌ام.

5 ـ من در جستجوی حقیقت.

6 ـ من و نافرمای‌هایم.

7 ـ من و ناتوانی‌هایم.

8 ـ من و اشتغالاتم.

9 ـ من و لحظه‌هایم.

10 ـ من و آرزوهایم.

11 ـ من و آنچه دوست دارم.

12 ـ من و آنچه نمی‌پسندم.

13 ـ من و دیگران.

14 ـ من و دشمنانم.

2 ـ پژوهش در نیایش‌های قرآن کریم (علی باقری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1381).

3 ـ برگردانی از دعای شور انگیز کمیل ( مؤسسه فرهنگی دین‌پژوهی بشری).

4 ـ گزیده‌ای از نیایش‌های امام حسین در کربلا به همراه زیارت عاشورا (ترجمه علی باقری).

5 ـ شب قدر از خدا چه بخواهیم (تألیف علی باقری) تدوین و بازبینی علی باقری‌فر.

دیگر منشورات مؤسسه بشری: 1 ـ برکرانه صحیفه سجادیه (نویسندگان: حسین علیزاده، مجید زندی، تدوین و بازبینی علی باقری‌فر).

2 ـ الهی‌نامه محله توحید (کنکاشی در بنیان‌های مهندسی سبک زندگی قرآنی) ـ تألیف محمّدعلی زم، بازبینی علی باقری‌فر.

3 برگردانی از دعای مکارم اخلاق ـ ترجمه: عبدالحمید معادی‌خواه.

4 ـ درود و بدرود (راه و رسم اهل‌بیت در استقبال و بدرقه رمضان).

5 ـ دل نوشته‌ها (جمعی از نویسندگان).

6 ـ الهی‌نامه محلی ( برگ ؟؟؟؟ ششم، دل نوشته‌های نیایشی نویسندگان مروقی در مناطق مختلف تهران).

7 ـ چشم‌انداز اهداف و حوزه‌های کاری مؤسسه بشری.

منشورات
k