- امام صادق علیه السلام: دعا کن و مگو که کار از کار گذشته است. زیرا دعا، عین عبادت است. خداوند می فرماید: «کسانی که از عبادت من گردن فرازی کنند؛ به زودی با خواری به دوزخ در می آیند.» و فرموده است: «مرا بخوانید تا پاسختان دهم.»
- امام صادق علیه السلام: خداوند به وسیله ی دعا آنچه را که می داند برای آن به درگاهش دعا می شود و او، آن را اجابت می نماید، دفع می کند و اگر بنده به آن دعا موفق نشده بود، هرآینه به او بلایی می رسید که ریشه اش را از زمین می کند.
- امام علی علیه السلام: دعا کلید های کامیابی و رمز های رستگاری است و بهترین دعا دعایی است که از سینه ی پاک و دلی پارسا برآید. مناجات مایه ی نجات است و اخلاص، مایه ی خلاص. پس هرگاه هراس و بی تابی بالا گرفت به خدا باید پناه جست.
- امام صادق علیه السلام: هرگاه به یکی از شما رقت قلب دست داد، دعا کند. زیرا قلب تا خالص نشود رقت نمی یابد.
- امام صادق علیه السلام: لقمان به فرزندش گفت: «...وقتی بر مرکب خویش سواری، به خواندن کتاب خدا بپرداز، وقتی سرگرم کار هستی تسبیح بگو، و هرگاه که تنها بودی به دعا مشغول شو.»
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: به برکت وجود امامان از نسل توست که به امتم باران داده می شود و دعایشان مستجاب می شود، خداوند، بلا را از آنان برمیگرداند و رحمت، از آسمان فرود می آید.
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرگاه فردی از شما دعا می کند، تقاضاهای بزرگ بنماید؛ زیرا بر خداوند هیچ چیز بزرگ (سنگین) نمی آید.
- امام علی علیه السلام: دعا کردن را پنج موقع مغتنم شمارید: هنگام خواندن قرآن، هنگام اذان، هنگام بارش باران، هنگام برخورد دو صف برای شهادت و هنگام دعای ستمدیده. زیرا هیچ مانعی میان آن و عرش نیست.
- امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند از میان بندگان مومنش بنده ای را که بیشتر دعا کند دوست می دارد. پس بر شما باد دعا کردن در سحرگاهان تا طلوع خورشید؛ زیرا این، وقتی است که در آن درهای آسمان باز می شود و روزی ها تقسیم می شود و حاجت های بزرگ برآورده می گردد.
- امام صادق علیه السلام: جدم می فرمود:«در دعا کردن پیش دستی کنید؛ زیرا بنده، چنان چه اهل دعا باشد وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«صدایی آشناست!» و چنان چه اهل دعای بسیار نباشد، وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«تا به حال کجا بودی؟!»
- امام صادق علیه السلام: هرگاه حاجتی داشتی، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان، سپس حمد و ثنای خدا را به جای بیاور و نعمت هایش را یاد کن، آنگاه دعایت اجابت می شود.
- امام صادق علیه السلام : هرکه شب را با وضو بخوابد، آن شب، بسترش مسجد اوست و اگر برخیزد و نماز بخواند و سپس به ذکر خدا بپردازد، هرچه از خدا بخواهد، به او عطا می فرماید.
-
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرکس دعایش را به همه ی مردان و زنان مومن تعمیم دهد، دعایش مستجاب می شود.
-
سپاس خداى را سزاست بر هر نعمتى كه بر من ارزانى داشته يا موجود مى باشد.
- پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله : دعا، كليد حاجت است و لقمههاى حلال، دندانه هاى آن كليدند.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : خداوند عزّوجل شرم میکند از بندهاش که با جماعت ، نماز بخواند و سپس حاجتش را از او بخواهد و برود و حاجتش را برآوده نسازد.
- امام صادق عليهالسلام : دعا، مخزن اجابت است، همچنان كه ابر مخزن باران است.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : ناتوانترین مردم كسی است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
- پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآله : ترک دعا گناه است.
مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین رضا باقریان موحد
مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین رضا باقریان موحد مولف مجموعه هفت جلدی موسوعة زیارات المعصومین(موسسه الامام الهادی عليهالسلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
لطفا خودتان را معرفی کرده و بفرمایید چه سالی به قم آمدید؟
بنده در سال 1327 هـ . ش در اصفهان متولد شدم. دوران ابتدایی را در دبستان طوبی خواجوی اصفهان گذراندم. سه سال از دروس حوزوی را در مدرسه صدر بازار و ذوالفقار سپری کردم ولی حجرهام در مدرسه صدر خواجو بود. زیرا به محل سکونت والدینم نزدیک بود.
در خانوادهای اهل علم بزرگ شدم، پدرم عالمی مخلص بود و به اخلاص شهرت داشت و علمیّت خوبی نیز داشت.
بنده در سال 1343، چند ماه قبل از تبعید امام (رحمهالله) به ترکیه ، به قم آمدم و در سخنرانی کاپیلاسیون امام شرکت داشتم.
چه دروسی را در قم گذرانده و از محضر چه اساتیدی استفاده کردهاید؟
تا قبل از شروع درس خارج در مدرسه منتظریه حقانی که آن زمان به مدرسه زنجانی مشهور بود، تحصیل میکردم. این مدرسه، مدرسهای پرکار و پر تلاش بود و من به چنین مدرسهای علاقه فراوان داشتم.
برای درس خارج به دلیل علاقه زیادی که به فقه، اصول و رجال داشتم ، درس اساتید زیادی را در این زمینه ها درک کردم.
بنده از محضر اساتید بزرگ نجف که در قم ساکن بودند همچون آیات عظام: فانی، حاج شیخ کاظم تبریزی و حاج شیخ جواد تبریزی و وحید خراسانی و همچنین از محضر علمای قم همچون آیات عظام: میرزا هاشم لاریجانی، بهجت، گلپایگانی، مکارم، فاضل، منتظری، مشکینی و شبیری زنجانی استفاده نمودم.
همچنین از درس فلسفه آیات عظام: حسن زاده، مصباح، جوادی آملی، انصاری شیرازی و گرامی بهره بردم.
در مجموع 18 ـ 19 سال درس خارج اساتید بزرگ را درک کرده و گاهی روزانه در 2 یا 3 درس خارج حاضر میشدم و حداقل 6 ماه تا یک سال در درس خارج هر یک از علماء شرکت میکردم تا کیفیت ورود و خروج آنها به بحث را به خوبی استفاده نمایم.
در قم علاوه بر تحصیل به چه فعالیّتهای دیگری مشغول بودید؟
قبل از انقلاب کتاب مکاسب را تدریس میکردم. بنده علاقه زیادی به تدریس کتاب لمعه دارم زیرا کتابی موجز است و هر صفحه آن 10 ـ 15 فرع فقهی دارد و همچنین نیمه استدلالی است. کتاب بدایه و نهایه را نیز در دفتر تبلیغات تدریس کردهام.
بعضی از دوستان به من اصرار میکردند که شروع به تدریس خارج نمایم.بنده دیدم درس خارج در فروع مختلف فقهی بسیار زیاد است، لذا بسیار فکر کردم که چه کنم تا بتوانم در حدّ خودم خلأ یا خلأهایی از حوزه را پر کنم.
به واسطه اساتید متتبّعی که داشتم مثل آیات عظام زنجانی، حاج شیخ کاظم تبریزی و حسن زاده و... میدیدم که وقتی یک غلط از متن یک کتابی کم میشود چقدر معنا عوض شده و گاهی یک مبنای علمی تغییر میکند.
لذا به فکر افتادم که بر اساس اصول و منابع اصیل ، شروع به کار کنم و این خلأ را پرنمایم. برای این منظور تصمیم به تشکیل مؤسسهای به نام مبارک امام هادی گرفتم تا در آن با کمک دوستان شروع به فعالیت نمایم. ابتدا قصد داشتم اصول اربعه مأة را کار کنم که در حین جمعآوری نسخههای خطی آن، یکی از علماء از من درخواست کرد که بر روی دو کتاب «المُقنِعَ» و «الهدایه» شیخ صدوق که بسیار مورد نیاز علماست کار کرده و کاری خوب و جدید ارائه دهم. زیرا از زمان آیت الله بروجردی دیگر بر روی این دو کتاب کاری انجام نشده بود.
بنده از کتابخانه آیت الله مرعشی، کتابخانه مجلس و دیگر کتابخانهها چند نسخه خطی از این دو کتاب را تهیه کردم. ابتدا آنها را مقابله کردیم و به دلیل اعتقاد راسخ من به فقه مأثور، تمام عبارات را با روایات تطبیق دادیم، به طوری که آنها را قیاس کرده و در ذیل هر کدام نوشتیم: کجا مثلَه، کجا نحوَه، کجا مع تفاوت فی بعضِ الفاظه و... و هر یک از اینها ساعتها زمان میبرد. زیرا در آن وقت کامپیوتر مثل الآن در دسترس نبود. همچنین ما تمام نسخ استفاده شده را در مقدمه کتاب معرفی کرده و اختلاف نسخ را در پاورقی هر صفحه آوردهایم.
این کتاب 5 سال به طول انجامید و الحمدلله بسیار اثر گذار واقع شد تا جایی که مبنای بسیاری از بزرگان را عوض کرد ، زیرا اگر اینها فقه مأثور باشد حدود 7 ـ 8 اثر فقهی و اصولی دارد که ما اینها را در مقدمه کتاب الهدایه آوردهایم.
بنده قبل از چاپ این کتاب را به چند تن از بزرگان همچون آیات عظام: شبیری زنجانی، احمدی میانجی، روحانی، آذری قمی و... نشان دادم و مورد تأیید همه ی آنها بود.
در این کتاب بنده به شواهد بزرگان علماء که جزء مثبتین بودند اشاره کردهام و نظر مخالفان را احتراماً ننوشتم. زیرا بعضی از آن مخالفان، استاد اساتید ما بودند و من خجالت میکشیدم که نظر آنها را به عنوان مخالف در کتاب ذکر نمایم.
بعدها یکی از اساتیدمان که شاگرد یکی از آن مخالفان بودند و کتاب مرا خوانده بودند، وقتی مرا دیدند فرمودند: ای آقا ! این کاری که شما با مقنع صدوق کردی با مقنعه ی شیخ مفید نیز بکن!
یعنی نه تنها مبنای آنها عوض شده بود بلکه مرا به کار دیگری نیز در همین راستا تحریک کردند و من کار بر روی این کتاب را نیز شروع کردهام.
هر چند کار بر روی دو کتاب المقنع و الهدایه شیخ صدوق به طول انجامید ولی الحمدلله بنده به هدفم که پر کردن خلأیی در حوزه بود رسیدم. زیرا معتقد هستم که یک کار مُحقَّق بسیار دقیق بهتر است از چندین کار نپخته غیر دقیق.
پس از اتمام کتاب المقنع و الهدایه، عالمی از هندوستان نسخهای از منتخب کتاب «الانوار المضیئة فی ذکر الحجّة» برای من آورد و از من خواست تا بر روی این کتاب کار کنم. بنده نیز قبول کردم.
کتاب المقنع در سال 1375 کتاب سال جمهوری اسلامی شد.
کتاب الانوار المضیئة نیز کتاب سال ولایت و کتاب سال حوزه شد و چندین جایزه برد. از جمله این که بخش فرهنگی مسجد مقدس جمکران از آثار مهدویت 30 سال اخیر 9 کتاب را معرفی کردند که یکی از آنها همین کتاب بود.
یکی از دلایل برتر شدن این کتاب این بود که من در آن، آدرس کتب اهل سنّت را نیز ذکر کردهام. زیرا نظرم بر این بود که حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» با این خصوصیاتی که مورد قبول شیعه است، در کتب اهل سنت نیز وارد شده است.
مهمترین اثر شما مجموعه هفت جلدی موسوعة زیارات المعصومین است. انگیزه شما برای تألیف چنین اثر گرانبهایی چه بود؟
بنده در خلال فعالیتهایی که داشتم به ذهنم رسید که این ادعیه و زیاراتی که دو اقیانوس بزرگ از معارف اسلامی چون عبادات، سیاسیات، اجتماعیات، تربیت، توحید و... هستند، خیلی کم بر روی آنها کار شده است. لذا به فکر افتادم که شروع به تألیف کتابی مربوط به زیارات معصومین (عليهمالسلام) کنم که مصحح و محقِّق پسند باشد.
تألیف این کتاب چند سال طول کشید و بفرمایید سبک نگارش شما در این مجموعه چگونه بوده است؟
تألیف این کتاب 11 سال به طول انجامید.
این موسوعه 7 جلد است. در سبک نگارش، بابها را به ترتیب معصومین (عليهمالسلام) آوردهایم. زیارتهایی را که در هر باب نقل کردهایم، نیز به ترتیب معصومین (عليهمالسلام) است. مثلاً در باب زیارت امام حسین (عليهالسلام) اگر زیارتی از امام زین العابدین (عليهالسلام) بوده این زیارت را بر زیارتی که از امام باقر (عليهالسلام) روایت شده مقدم داشتهایم. لذا این بخش را به صورت عنوان «ما رُوِیَ» آوردهایم. همچنین در هر باب بخشی را با عنوان «ما ورد من طُرُقٍ اخری» یعنی آنچه از راههای دیگر به ما رسیده است، ذکر کردهایم. در این بخش ممکن است بعضی از این روایات از معصومین (عليهمالسلام) باشد ولی ما سندی از آنها به دست نیاوردهایم. همچنین قطعاً برخی از آنها تألیف علماست مثل زیارت حضرت زهرا (سلام الله علیها) که شیخ صدوق آن را تألیف کرده است. بعضی نیز قطعاً ترکیب است. مثلاً یک عالمی یک قطعهای از روایات را گرفته و جملاتی را خود به آن افزوده است.
همچنین در این مجموعه، ما فضایل زیارت هر معصوم را قبل از نقل روایات، آوردهایم.
در اینجا لازم است توضیحی پیرامون بعضی از مجلّدات بیان کنم
جلد صفر «المقدمة» است. این جلد براساس یک نوع عربیِ ادیبانه طوری نوشته شده که هم برای همه کشورهای عربی جاذبه داشته باشد و هم حوزوی ها قابل پسند باشد.
جلد اوّل موسوعه پیرامون پیامبر و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و 4 امامی که در مدینه هستند می باشد و مقداری پیرامون به آداب مدینه و اماکن مقدّسه است. یک عنایتی هم داشتیم که بخشی را پیرامون صلوات باز کنیم که در بر گیرنده کلمه «آل» است.
جلد دوّم پیرامون به نجف و کوفه و زیارت حضرت علی (عليهالسلام) میباشد.
جلد سوّم پیرامون به امام حسین (عليهالسلام) است و در یکی دو تا از زیارات که نام شهدای کربلا آمده، ذیل هر نام، اسم شخص را دقیق نوشته و یک بیوگرافی اجمالی محقّق پسند برای آن آوردهایم.
مبنای شما در نگارش مجموعه چگونه بود؟ یعنی شما به نسخ کتب مزار توجه داشتید یا از کتب اصلی روایی مثل وسائل و مستدرک و بحارالانوار استفاده میکردید؟
هر دو، یعنی ما به هر چه کتاب در بابهای مناسب بود، مراجعه میکردیم. اگر موسوعه را ملاحظه کنید میبینید که ما آدرسهایمان را هم از بحار، هم از کامل الزیارات و هم از کفعمی و... دادهایم.
اعتماد شما در این منابع، بر نسخه خطی بود یا مطبوع؟
بعضی از منابع چاپ شده را ناچار بودیم که قبول نداشته باشیم. همچنین قصد بیادبی نسبت به تحقیق را نداشتیم. لذا ما تصویر نسخه خطی بعضی از کتابها را که به نظر ما اصحّ و ادقّ بود و ما از آنها در موسوعه استفاده کردهایم، گذاشتهایم و در پاورقی اختلاف نسخ دیگر را هم آوردهایم. ولی آدرس را به خاطر در دسترس بودن منابع مطبوع، بر اساس آنها زدهایم.
آیا شما در موسوعة الزیارات از کتابهای روایی که سالهای اخیر نوشته شده است هم استفاده میکردید یا مستقیماً با منابع اصلی کار داشتید؟
ما سعیمان بر این بود که از منابع اصیل استفاده نماییم. زیرا صد که آید نود هم پیش ماست.
آیا شما در این موسوعه هر چه روایت در فضیلت زیارت ائمه است آوردهاید یا مهمترین آنها را؟
بیش از مهمترین آوردهایم. ولی این ادّعا را نمیکنم که کامل آورده باشیم. ولی گاهی روایاتی را نقل کردهایم که در منابع روایی موجود مشهور نیست امّا این روایت در یک کتاب وزین مورد اعتماد وجود داشته است.
آیا شما زیارت هفت حدیث امام رضا (عليهالسلام) را در این مجموعه نقل کردهاید؟
خیر. زیرا زیارت هفت حدیث ذوق یکی از علما در دوره ی قاجار بوده که ممکن است برای کمتر از 200 سال پیش باشد. لذا ما این زیارت و زیاراتی از این قبیل را که برای قرون اخیر بوده را ذکر نکردهایم. چون ممکن است از تألیفات باشد. قصد ما در این موسوعه این بوده است که بیشتر زیارات روایی را بیاوریم . این کتاب در عمل، جوابی است به منکرینی که قائل به عدم زیارت روایی هستند. من مقیّد بودم که در این موسوعه، هر روایت را سند شناسی کنیم و در پاورقی بیاوریم که این روایت صحیح است یا موثق و یا حسن. بعدها نیز ما حدود سه سال بر روی سند زیارات کار کردیم و کتابی به نام «مُهَج الزیارات» نوشتیم که در آن حتی یک حدیث مرسل و مجهول و ضعیف هم یافت نمیشود بلکه هر چه است یا قوی است یا صحیح یا موثّق و یا حسن .
استقبال از آثار شما در میان محقّقین در داخل و خارج به چه نحوی بوده است؟
الحمدلله تمام آثار ما خصوصاً موسوعه مورد استقبال همه بوده است ؛ در ظرف 2 ـ 3 سال ، این موسوعه پنج بار به چاپ رسید که تیراژ هر چاپ بیش از 1000 دوره بود. این مجموعه به کشورهای دیگر نیز منتشر شده و در کتابخانههای آنها موجود است و مورد استقبال دانشمندان آنها قرار گرفته است.
آیا وهابیّت نقدی به موسوعه شما کردهاند؟
دوستان عرب ما که با شبکههای بینالمللی ارتباط دارند و با آنها به احتجاج و مناظره میپردازند، از جلد صفر موسوعه (المقدمه) بدون ذکر نام در مناظراتشان استفاده میکردند. زیرا ما در این جلد، شیعه و سنّی را در مقابل وهابیّت جمع کردهایم و چهار بحث زیارت، توسّل، تبرّع و تشبّه را که مورد اختلاف است از دیدگاه شیعه و سنّی بررسی نمودهایم. همچنین وهابیت را از دیدگاه علمای شیعه و سنّی بر طبق روایات شیعه و سنّی نقد کردهایم.
من مقیّد بودم که در این کتاب حتی نسبت به ابن تیمیّه و عبدالوهّاب هم مطلب توهین آمیزی ننوشته و با زبان روز آنها را نقد نمایم. بله در دو سه جا خود علمای اهل سنّت به ابن تیمیه بدگویی کردهاند که آنها را نقل کردهام. بحمدالله از بس ما در این کتابها دقت به خرج دادهایم نمیتوانستند به ما نقدی کنند.
آیا آثار شما به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است؟
جلد صفر موسوعة (المقدمه) به زبان فارسی و اردو ـ و همچنین کتاب جامع الزیارات به زبان اردو، ترکی استانبولی، انگلیسی و فارسی ترجمه شده است.
آیا برای تألیف این موسوعه و مسائلی مانند اعرابگزاری زیارات از کامپیوتر هم استفاده میکردید؟
اصلاً. از صفر تا صد کار را خودمان انجام دادهایم. در زمینه اعراب هم چند ادیب بعد از اتمام اعراب گذاری، کتاب را ملاحظه کردند تا اشتباهی نداشته باشد. ما در این موسوعه حدود 70 ـ 80 درصد، اعراب بر روی حروف کلمات گذاشتهایم و از آنچه ضرورت نداشته و خواننده خود به خود صحیح میخوانده صرف نظر کردهایم. مثلاً بسیاری از ساکنها را حذف کردهایم مانند حروف ساکن در کلمه «بعد» که ضرورتی ندارد.
یکی از کارهای ارزشمند شما تألیف کتاب «دعاء الندبة و توثیقه من الکتاب و السنّة» است که در نوع خود بی نظیر است. انگیزه شما از این کار چه بود؟
اوّلاً به دلیل این که دعای ندبه دعایی است که مورد استفاده عموم بوده و زیاد در دست خطبا و منبریها است؛ به ذهنم رسید که در مورد بعضی از قسمتهای دعای ندبه ، آیات و روایات مربوط به آن قسمت را جمعآوری کرده و بنویسم تا آقایان منبری ها مطالعه نمایند.
ثانیاً بنده این کار را غیر مستقیم در جواب ایراد کسانی که اعتقاد به سازگار نبودن متن دعای ندبه با معارف شیعه دارند، انجام دادم ؛ روایات را هم از منابع اصیل و کتب معتبر شیعه نقل کردهام.
همچنین به خاطر علاقه زیادی که به امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) داشتم و بخشی از کارمان هم در مؤسسه مربوط به مباحث مهدویّت است؛ تصمیم به این کار گرفتم.
آیا اثر دیگری نیز از شما در مباحث مهدویت به چاپ رسیده است؟
بله. علاوه بر کار بر روی دعای ندبه، بر روی منتخب کتاب «الانوار المضیئة فی ذکر الحجّة» که قبلاً به آن اشاره کردم، کار کردهایم. همچنین «موسوعة کلمات المهدی» را نیز تألیف نمودهایم.
موسوعة کلمات المهدی 4 فصل دارد که به نظر من فصل چهارم آن بینظیر است:
فصل اوّل: کلماتُه في زَمَن حیاةِ أبیه.
فصل دوّم: کلماتُه فی زمن السّفراء.
فصل سوّم: کلماته في زمن غیبة الکبری.
فصل چهارم: کلماته بعد ظهوره: عنوان بسیار جالبی است و نشانهها و بشارات خیلی خوبی دارد.
کتاب دیگری نیز به نام «بُشری في ذِکرِ مَن حَظِیَ بزیارةِ حجّةِ الکبری» نوشتهایم.
آیا شما کاری در زمینه کتاب مصباح المتهجد انجام دادهاید؟
ما قصد داشتیم روی این کتاب کار کنیم و نسخ خوبی هم تهیه کرده بودیم که شنیدیم جای دیگری شروع به فعالیت در این زمینه کردهاند. هر چند روش کار آنها با آنچه در ذهن ماست فرق میکند، ولی ما منتظریم کار آنها تمام شود و آن را ملاحظه نماییم.
چه شد که مقام معظم رهبری در سفر به قم و بازدید از نمایشگاه فعالیتهای مؤسسات حوزوی از کتاب اعتقادات شیخ صدوق در غرفه مربوط به مؤسسه امام هادی رونمایی کردند ؟
همان سالی که کتاب به چاپ رسید به ما غرفهای در نمایشگاه داده بودند بنده قبلاً با دفتر آقا صحبت کردم که من دوست دارم که این کتاب ما را آقا رونمایی فرمایند. آنها به من گفتند: آقا شما را میشناسند و قصد دیدار از غرفه شما را دارند، زمانی که وارد غرفه شما شدند، هر چه خواستید بگویید.
لذا ما برنامه ریزی کردیم که وقتی آقا به غرفه ما آمدند، کتاب را در حضور ایشان معرفی نماییم. همچنین یک پارچه سبز رنگی بر روی آن کشیدیم تا به دست ایشان برداشته شود. وقتی تشریف آوردند و همه کتابها را ملاحظه فرمودند و به کتاب اعتقادات رسیدند، بنده گفتم: این کتاب الآن در صحافی است و من وقتی متوجه شدم شما به نمایشگاه تشریف میآورید از آنها خواستم که چند عدد را سریع آماده کنند. معظم له فرمودند:مفید- مفید – مفید (یعنی مسأله اختلاف نظرهای شیخ مفید و صدوق را چه کار کنیم؟!) بنده عرض کردم که اولاً صدوق و مفید در مسائل اصلی اعتقادی ما اختلاف ندارند و فقط در برخی از جزئیات اختلاف است و ثانیاً ما کلمات شیخ مفید را هم در پاورقی ذکر کرده ایم و داوری آن را از زمان مرحوم مجلسی تا امروز نیز بیان کرده ایم. و دیدم که ایشان پذیرفتند و بعد از آن در حضور جمع اعلام کردم که با حضور رهبر معظم انقلاب از کتاب الإعتقادات شیخ صدوق رونمایی می شود و ایشان پارچه را برداشتند . بعد از آن به ایشان عرض کردم که شیخ صدوق متکلم بزرگی است ولی مظلوم واقع شد. بلکه مهجور بوده است و بنده میخواستم ثابت کنم که وی علاوه بر علوّ مقام فقهی ، متکلم بزرگی نیز است.
آقا فرمودند: اشهد انّک سیّدٌ اصفهانی و سه بار فرمودند: بدانید که صدوق دارای مقام والایی است و جای نگرانی نیست.
بعداً از بعضی افراد نظر ایشان را در مورد نمایشگاه پرسیدم آنها گفتند: آقا در مجموع خوشحال و خوشبین به کارهای قم و مراکز پژوهشی بودند. امّا 5 غرفه نظر آقا را بیشتر جذب کرده بود که یکی از آنها غرفه مؤسسه امام هادی (عليهالسلام) بود.
از عنایات یا کرامات ربانیه یا رؤیاهای صادقهای که به سبب آنها احساس کردید که امضای معصومین یا ثواب خاص یا عام معصوم به آثار شما خورده است، از باب تقویت تشیّع بفرمایید.
1 ـ زمانی که کتابهای صدوق به اتمام رسیده بود و مشغول کار کتاب نهایه شیخ طوسی بودیم، شخص صادقی خواب دیده بود که دو شیخ بزرگوار به دیدن من آمدهاند و یک تأییداتی هم فرمودهاند که بعد از این که این خواب را برای من تعریف کرد بیاختیار شروع به گریه کردن کردم. براساس قرائن متوجه شدم که این دو بزرگوار شیخ صدوق و شیخ طوسی «رحمهاالله» میباشند.
2ـ من رسم عامیانهای دارم و دوست دارم کتابهایی را که مینویسم به خدمت امام رضا (عليهالسلام) یا حضرت معصومه (سلام الله علیها) یا جمکران ببرم و اگر یک انسان مورد نظر را در آن مکانهای مقدّس دیدم از طرف امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) به آنها هدیه کنم . زمانی که منتخب الانوار المضیئة را نوشته بودم، این کتاب را به جمکران بردم . زمانی که وارد جمکران شدم آیت الله صافی را دیدم. به خدمت ایشان رفتم و گفتم: آقا این کتاب «منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر الحجّة» است که من این را نوشته و خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) آوردهام و شما نائب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستید و من این کتاب را از طرف آقا به شما تقدیم میکنم. آیت الله صافی با یک محبتی به حرفهای من گوش داده و خوشحال شدند.
بعد از مدتی یکی از آقایان که ارتباط زیادی با دفاتر مراجع دارد، من را دید و به من گفت: آیت الله صافی از دیدن کتاب شما خیلی خوشحال شده بودند و اخیراً پشت آن کتاب چیزی نوشتهاند و به من گفتند: من یک گرفتاری داشتم که به مسجد جمکران رفته و به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شدم و وقتی این کتاب را آن روز به من دادند به فال نیک گرفتم. (گویا گرفتاریشان هم رفع شده بود).
من در چاپ دوّم بدون ذکر این داستان، از تأیید پیرامون نسبت به این کتاب خصوصاً آیت الله صافی ذکر کرده و تشکر نمودم.
3 ـ وقتی کار کتاب «المقنع» تمام شده بود، کتاب را برای چاپ به چاپخانه فرستادیم ولی پولی برای چاپ و صحافی آن نداشتیم. ما برای چاپ این کتاب اصلاً به فکر سودی نبودیم و میخواستیم این کتاب ارزان به دست طلبهها برسد .
روزی به مرقد شیخ صدوق در شهر ری رفتم و در آنجا دعا و توسلی داشتم. هنگام آمدن شبکههای ضریح را گرفتم و به زبان خودمانی به شیخ گفتم: «شیخنا! اینقدر روی کتابت کار کردم که روز قیامت نمیتوانی بگویی کتابم را خراب کردهای. من از این کار نه شهرتی میخواهم و نه پولی. یک بانی بفرستید که یک مقدار هزینه چاپ و صحافی را بدهد که من با قیمت ارزان این را به دست طلبهها برسانم». یکدفعه چشمم به پولهای دور حرم افتاد. با شیخ شوخی کردم و گفتم: «شیخنا! یک مقدار از این پولهایت را بفرستید تا من خرج کتابت کنم».
بعدها روزی در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشغول دعا و نماز بودم . یکی از رفقا آمد و گفت: بانی برای کتاب «المقنع» شما پیدا شد؟گفتم: نه. گفت: آقای نظامزاده (رئیس اوقاف سابق) الآن در حرم است، برو به او بگو.
من خجالت می کشیدم که چنین درخواستی کنم که یکدفعه دیدم آقای نظامزاده که مرا میشناخت از دور برای ما دست بلند کرد.
دوستمان کتاب را به ایشان نشان داد و گفت لطف کنید هزینهای را برای چاپ این کتاب یاری نمایید. ایشان گفت: هزینه ندارم.
گفتم: یک مقدار از هزینه عمران حرم شیخ صدوق صرف کنید. زیرا هزینه برای این کتاب، هزینه عمران مکتبش است. چند ثانیه بعد، ایشان به من گفت: شما مقدار هزینهها را برای من فاکس کنید. گفتم: من حاضرم پشت کتاب بنویسم که یک مقدار از هزینه چاپ کتاب از نذورات شیخ است.بحمدالله چند روز بعد هزینه چاپ کتاب به حساب خودم واریز شد.چند روز بعد آقای نظام زاده به من گفتند: پشت کتاب این جمله را بنویس که کسی فکر نکند من از پول تعمیرات حرم، جهت چاپ کتاب دادهام که جمله این بود: توجه: «نظر به این که بخشی از هزینه این کتاب از نذورات مطلقه شیخ صدوق پرداخت شده است، لذا خریدار این کتاب را 450 تومان (قیمت کتاب در سابق) بخرد و بیش از این جایز نیست».
من در این جریان اصلاً به فکر روزی که بر سر مزار شیخ رفته بودم نبودم.یک روز به یادم آمد و با خودم گفتم: یادت هست سر قبر شیخ رفتی و با شیخ شوخی کردی؟ یادت هست آقای نظامزاده میگفت این پولها از نذورات مطلقه؟ است. (یعنی دقیقاً همان پولهای دور حرم که من به شیخ گفته بودم). عجب شیخ به ما عنایت کرد.
الحمدلله برای کتاب الهدایه شیخ هم این پول به ما رسید.
آیا شما علاوه بر آثار تخصصی، آثاری هم برای عموم دارید؟
بله چون چنین درخواستی از ما شد ما کارهایی را نیز برای عموم انجام دادیم. البته این کتب طوری نوشته شده که متخصصین هم از آنها استفاده خاص میکنند.
بعد از این که آقا نام خاصی برای هر سال جدیدی انتخاب میکردند، ما معمولاً در همان زمینه، کتابی در آن سال تألیف میکردیم. مثلاً در سال اتحاد، کتابی در باب اتحاد و انسجام نوشتیم. بخشی از کتاب تعداد زیادی از آیات و روایاتی که در مورد اتحاد است آوردهایم. بخشی از کتاب نیز پیرامون به حدود 100 نفر از علمای شیعه و سنی است که در زمینه اتحاد قدم برداشتهاند از جمله علاّمه مجلسی.
همچنین در زمینه الگوی مصرف هم کتابی نوشتهایم که شاید بینظیر باشد.
الآن نیز کتابی پیرامون به اقتصاد و جهاد اقتصادی مشغول به کاریم. معمولاً این کتابها چند ماه بعد از آغاز سال آماده میشود. ما این کتابها را طوری تنظیم نمودهایم که سالنامه نباشد، بلکه إن شاءالله قرن نامه باشد.
زاد الله توفیقاتکم. خیلی از محضرتان استفاده کردیم. ممنون و تشکر از این که وقت شریفتان را در اختیار ما گذاشتید.
من هم از شما و نشریه خوبتان که خلأ بزرگی را از جامعه علمی پر کرده تشکر می کنم و امیدوارم هر شماره بر رونق آن افزوده شود ان شاء الله.