- امام صادق علیه السلام: دعا کن و مگو که کار از کار گذشته است. زیرا دعا، عین عبادت است. خداوند می فرماید: «کسانی که از عبادت من گردن فرازی کنند؛ به زودی با خواری به دوزخ در می آیند.» و فرموده است: «مرا بخوانید تا پاسختان دهم.»
- امام صادق علیه السلام: خداوند به وسیله ی دعا آنچه را که می داند برای آن به درگاهش دعا می شود و او، آن را اجابت می نماید، دفع می کند و اگر بنده به آن دعا موفق نشده بود، هرآینه به او بلایی می رسید که ریشه اش را از زمین می کند.
- امام علی علیه السلام: دعا کلید های کامیابی و رمز های رستگاری است و بهترین دعا دعایی است که از سینه ی پاک و دلی پارسا برآید. مناجات مایه ی نجات است و اخلاص، مایه ی خلاص. پس هرگاه هراس و بی تابی بالا گرفت به خدا باید پناه جست.
- امام صادق علیه السلام: هرگاه به یکی از شما رقت قلب دست داد، دعا کند. زیرا قلب تا خالص نشود رقت نمی یابد.
- امام صادق علیه السلام: لقمان به فرزندش گفت: «...وقتی بر مرکب خویش سواری، به خواندن کتاب خدا بپرداز، وقتی سرگرم کار هستی تسبیح بگو، و هرگاه که تنها بودی به دعا مشغول شو.»
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: به برکت وجود امامان از نسل توست که به امتم باران داده می شود و دعایشان مستجاب می شود، خداوند، بلا را از آنان برمیگرداند و رحمت، از آسمان فرود می آید.
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرگاه فردی از شما دعا می کند، تقاضاهای بزرگ بنماید؛ زیرا بر خداوند هیچ چیز بزرگ (سنگین) نمی آید.
- امام علی علیه السلام: دعا کردن را پنج موقع مغتنم شمارید: هنگام خواندن قرآن، هنگام اذان، هنگام بارش باران، هنگام برخورد دو صف برای شهادت و هنگام دعای ستمدیده. زیرا هیچ مانعی میان آن و عرش نیست.
- امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند از میان بندگان مومنش بنده ای را که بیشتر دعا کند دوست می دارد. پس بر شما باد دعا کردن در سحرگاهان تا طلوع خورشید؛ زیرا این، وقتی است که در آن درهای آسمان باز می شود و روزی ها تقسیم می شود و حاجت های بزرگ برآورده می گردد.
- امام صادق علیه السلام: جدم می فرمود:«در دعا کردن پیش دستی کنید؛ زیرا بنده، چنان چه اهل دعا باشد وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«صدایی آشناست!» و چنان چه اهل دعای بسیار نباشد، وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«تا به حال کجا بودی؟!»
- امام صادق علیه السلام: هرگاه حاجتی داشتی، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان، سپس حمد و ثنای خدا را به جای بیاور و نعمت هایش را یاد کن، آنگاه دعایت اجابت می شود.
- امام صادق علیه السلام : هرکه شب را با وضو بخوابد، آن شب، بسترش مسجد اوست و اگر برخیزد و نماز بخواند و سپس به ذکر خدا بپردازد، هرچه از خدا بخواهد، به او عطا می فرماید.
-
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرکس دعایش را به همه ی مردان و زنان مومن تعمیم دهد، دعایش مستجاب می شود.
-
سپاس خداى را سزاست بر هر نعمتى كه بر من ارزانى داشته يا موجود مى باشد.
- پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله : دعا، كليد حاجت است و لقمههاى حلال، دندانه هاى آن كليدند.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : خداوند عزّوجل شرم میکند از بندهاش که با جماعت ، نماز بخواند و سپس حاجتش را از او بخواهد و برود و حاجتش را برآوده نسازد.
- امام صادق عليهالسلام : دعا، مخزن اجابت است، همچنان كه ابر مخزن باران است.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : ناتوانترین مردم كسی است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
- پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآله : ترک دعا گناه است.
فضیلت توسل و زیارت حضرت علی عليهالسلام
جستاری در فضیلت زیارت و توسل و آداب آن؛ با نگاه ویژه به توسل و زیارت حضرت علی علیهالسلام
انسان در مسیر بندگی خود، گاهی دچار مسائل و مشکلاتی می شود که تنها با امداد از ذات باری تعالی خواهد توانست بر آنها فائق آید. وجود مقدس اهل البیت عليهمالسلام طبق بیان قرآن ریسمان محکم الهی ( حبل الله ) می باشند که اهل ایمان موظف هستند با تمسک به ایشان و توسل به وجود این بزرگان راه سعادت را بیابند و بر مشکلات ظفر یابند.
آنچه نگارنده را به سوی این نوشتار سوق داده است دریافت معنا و مفهوم واقعی توسل به اهل البیت و زیارت ایشان بالأخص امام علی عليهالسلام می باشد که ایشان به بیان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله پدر این امّت محسوب میگردند و زیارت ایشان می تواند غبار اندوه را از دل شیعیان پاک نماید و آنها را از لحاظ معنوی به درجات رفیع سوق دهد.
توسل و مقام امیر المؤمنین علی عليهالسلام
«َیا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُوا فى سبِیلِهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»[1]؛ اى کسانى که ایمان آورده اید پرهیزگارى پیشه کنید و وسیله اى براى تقرّب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.
موضوع مهمى که در این آیه مورد بحث قرار گرفته، دستورى است که درباره انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است.
«وسیله» در اصل به معنى تقرّب جستن و یا چیزى که باعث تقرّب به دیگرى از روى علاقه و رغبت می شود مى باشد. توسّل یعنی وسیله قرار دادن . وقتی انسان هدف و مقصدی عالی را می بیند و توان و امکانات خود را برای رسیدن به آن هدف، کامل و تمام نمیبیند ، به سراغ وسیله ای می رود تا او را به هدف برساند [2]
توسل به چه معناست؟
توسل عبارت است از وسيله جستن جهت تقرّب به خداوند متعال كه در قرآن كريم بدان امر شده است. وسيله ، چيزى است كه متوسل شونده با آن به مقصود خود دست مىيابد . از اين عنوان به مناسبت، در کتب فقهی در باب صلات بحث شده است[3].
تقرب الهی
قرب الی الله که عالی ترین درجه کمال اخلاقی انسان می باشد نیز هدفی متعالی است که رسیدن به آن تلاش و همّت والائی را می طلبد که در حیطه توان و قدرت هر کسی نیست از اینرو نیاز به وسیله ای است تا انسان را در این مسیر همراهی کند . خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنین می فرماید: «وَابتغوا اِلیهِ الوَسیلَة»[4] یعنی برای نزدیکی به خداوند به دنبال وسیله باشید. و نیز در آیه ای دیگر می فرماید:«وَللهِ الأسماءِ الحُسنی فَادعُوهُ بِها»[5] یعنی برای خداوند اسمای حسنایی است، پس به واسطهی آنها خداوند را بخوانید .
آنچه كه موجب تقرّب بنده به خداوند گردد- كه در قرآن از آن به «باب» نيز تعبير شده است (و أتوا البيوت من أبوابها)[6]وسيله شمرده مىشود؛ از اعمال صالح گرفته تا اسماء الهى، معصومان عليهمالسلام، عالمان ربّانى، مؤمنان كامل , قرآن كريم و تربت سيد الشهداء عليهالسلام و آنچه نزد خداوند داراى عظمت است.[7]
بنابراین وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می شود شامل می گردد که مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر می باشد و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار میگردد، در مفهوم وسیع توسّل داخل است؛ همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها؛ زیرا همه اینها موجب نزدیکى به ساحت قدس پروردگار میباشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان باشد نیز، جزء این مفهوم وسیع است.[8]
توسل به آنچه كه از نظر شرع يا عقل موجب تقرّب به خداوند مىگردد- بويژه توسل به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و ائمّۀ اطهار عليهمالسلام بخصوص امام زمان عجلّاللّه تعالى فرجه الشّريف- امرى مطلوب و مستحب [9] و مورد توصيۀ قرآن كريم است.[10] در روايات وارده از ائمّه عليهمالسلام آمده است: مراد از «وسيله» در آيۀ شريفۀ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» [11]ما هستيم [12]و ماييم «ابواب» خداوند[13]و ماييم اسماء حسناى الهى كه خداوند به بندگانش امر كرده[14] او را بدانها بخوانند.[15]
امیر مؤمنان (عليهالسلام) در موردی در ذیل این آیه فرمودند: «أنا وسیلَتُه » «من وسیله تقرّب به خدا هستم »[16]
تفاوت توسل و شرک
در تفسیر المیزان علاّمه طباطبایی جلد ۵ صفحه ۳۳۳ذیل قول الله تعالی: «وابتغوا الیه الوسیلة» آمده است که: أنّ الامام منهم هو الوسیلة.
لازم به تذکر است که هرگز منظور این نیست چیزى را از شخص پیامبر یا امام مستقلاً تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروى از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها (که خود یک نوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یک نوع عبادت است) از خداوند چیزى را بخواهند این معنى نه بوى شرک مى دهد و نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون مىباشد. [17]
از آیات دیگر قرآن نیز به خوبى استفاده میشود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خدا و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچوجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد، در آیه 64 سوره نساء مى خوانیم:
«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» ؛ اگر آنها هنگامى که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهى شدند) به سراغ تو مى آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش می کردند و تو نیز براى آنها طلب عفو مى کردى، خدا را توبه پذیر و رحیم مى یافتند. و نیز در آیه 97 سوره یوسف مىخوانیم که: برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند براى آنها استغفار کند و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت. در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده که تاثیر دعاى پیامبران را درباره دیگران تأیید میکند و همچنین در آیات متعدد دیگر قرآن این موضوع منعکس است. [18]
بنابراین همانطور که گفتیم منظور از توسل این نیست که کسى حاجت را از پیامبر یا امامان بخواهد بلکه منظور این است که به مقام او در پیشگاه خدا متوسل شود، و این در حقیقت توجه به خدا است، زیرا احترام پیامبر نیز به خاطر این است که فرستاده او بوده و در راه او گام بر داشته و ما تعجب می کنیم از کسانى که این گونه توسل را یک نوع شرک مى پندارند در حالى که شرک این است که براى خدا شریکى در صفات و اعمال او قائل شوند و این گونه توسل به هیچوجه شباهتى با شرک ندارد. اقتدا به ائمّهی اطهار که در عظمت بی همتایند، فضائل انسانی را در تار و پود وجود آدمی رشد و تعالی می دهد، زیرا آنچه از اخلاص، پاکی، صداقت در یک جامعه قابل تصوّر است، هر کدام در وجود ائمّهی اطهار در حد کمال وجود دارد.[19]
توسل، موهبت مکتب تشیع
توسل و عشق وافر به پیامبر اکرم (صلىاللهعليهوآله) و اهل بیت ایشان (عليهمالسلام) از امتیازات خاص فرهنگ تشیع به شمار می رود. در نظر شیعه نبی مکرّم اسلام(صلىاللهعليهوآله) و اهل بیت ایشان وسائط فیض الهی هستند که خداوند از طریق ایشان برکات خویش را بر بشر می فرستد و این وساطت هم در زمینة تکوین و هم در زمینه تشریع و هدایت بشر است و از طرف دیگر حیات و ممات ایشان یکسان است؛ از این رو تمسّک و توسل به این انوار پاک در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آنها در قیامت میگردد و کسی که قدم در راه اطاعت از دستورات آنها بنهد رستگار خواهد شد.
لذا در زیارت جامعه که از لسان مبارک امام هادی(عليهالسلام) صادر گردیده ، اینگونه میخوانیم:
«مَن أتاکم نجی و من لم یأتکم هلک ...من والاکم فقد والی الله و من عاداکم فقد عادی الله... بکم فتح الله و یکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض ...من اراد الله بدأ بکم ...»[20]
«هر کس نزد شما آمد ، نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت هلاک میشود... هر کس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز میکند و به شما پایان میدهد و به وسیله شما باران میفرستد و به وسیله شما آسمان را نگه میدارد... هر که خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرّب جوید...»
وعده الهی
سلمان فارسی میگوید: از رسول خدا شنیدم که می فرمود: خداوند میفرماید ای بندگان من آیا چنین است که کسی حاجات بزرگی از شما میخواهد و شما حوائج او را بر نمیآورید مگر اینکه کسی را نزد شما شفیع قرار دهد که محبوبترین مردم به نزد شماست، آنگاه حاجت او را به احترام آن شفیع بر میآورید حال آگاه باشید و بدانید که گرامی ترین خلق و افضل آنان نزد من محمّد(صلىاللهعليهوآله) است و برادر وی علی و امامان پس از وی؛ همانان که وسیلههای مردم به سوی من هستند، اینک بدانید که هر کس حاجتی دارد و نفعی را طالب است یا آنکه دچار حادثهای بس صعب و زیانبار گشته و رفعِ آنرا خواهان است، باید مرا به محمّد(صلىاللهعليهوآله) و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه آن را برآورم»[21].
علی عليهالسلام از زبان علی عليهالسلام
برای كسانی كه خود را شيعه حضرت علی (عليهالسلام) میدانند، كسب شناخت و معرفت نسبت به شخصيت آن امام معصوم يك فريضه است و نبايد در انجام آن غفلت روا دارند، امیرالمؤمنین امام علی عليهالسلام در خطبه 192 از نهجالبلاغه هنگامي كه ظهور اسلام را تشريح میكند و رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مي ستايد، می فرمايد:
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) مرا در همان اوايل زندگی در دامن خويش میپروراند و هر روز بابی از علم و اخلاق به روی من میگشود و مرا به اقتدای آن فرا میخواند، و هر سال كه مجاور كوه حرا می شد و در جوار آن به عبادات می پرداخت، من او را میديدم و جز من كسی وی را نمی ديد. در خانهای كه اسلام در آن ظهور كرده بود غير از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و خديجه كسی نبود و من سومين نفر آن دو بودم. نور وحی و رسالت را می ديدم و نسيم نبوت را استشمام می كردم .
آن شامه غيبی كه نسيم غيبی را استشمام می كند و در انبيا (عليهمالسلام) وجود داشت، در علی (عليهالسلام) نيز بود. وقتی برادران يوسف از مصر حركت كردند و پيراهن وی را به همراه خود آوردند، حضرت يعقوب در فاصله چندين فرسنگي، با قاطعيت و تأكيد فرمود: من نسيم و بوی يوسف را استشمام می كنم، "اني لأجد ريح يوسف لولا ان تفنّدون"[22].
حضرت علي (عليهالسلام) در خطبه سوم كه به خطبه "شقشقيه" معروف است، میفرمايد: من آن كوه بلندم كه سيل علوم از من سرازير میگردد! چون هر كوهي سيلخيز نيست و سيل فقط از كوه بلند و مرتفع برمی خيزد و هيچ پروازكنندهای به مقام اوج گرفته من پر نمی كشد.
فكر انديشمند عادی به مقام والای علي بن ابی طالب راه نمیيابد و تحمل هضم و فراگيری علوم سيل گونه اين حكيم الهي مقدور افراد عادی نيست، زيرا در برابر سيل نمی توان ايستاد، بلكه بايد از كنارههای آن به قدر توان بهره برد.
در خطبه 158 خود را سخنگوي وحي معرفي میكند و میفرمايد: قرآن سخن می گويد، شما از قرآن بپرسيد، ولي هرگز حرف نمی زند، ليكن من سخنگوي قرآنم و شما را از محتواي آن آگاه می سازم. آگاه باشيد كه علم آينده، سخن از گذشته، داروي دردها و نظم امور زندگي شما در قرآن است.
در خطبه 109 می فرمايد: ما درخت نبوتيم، درخت نبوت در خاندان ما ريشه دارد و فيض رسالت در اين خانواده فرود می آيد و فرشتههاي خداي متعال با خاندان ما رفت و آمد دارند و قرارگاه علم، ما هستيم و چشمهسار حكمتها ماييم، "نحن شجرة النبوة و محط الرسالة و مختلف الملائكة و معادن العلم و ينابيع الحكم".
كانون علم و حكمت علي و اولاد علي (عليهالسلام) هستند و همانگونه كه قرآن كريم در تشريح حكمت گويا و رسا است، اميرمؤمنان (عليهالسلام) نيز كه شاگرد بارز اين كتاب و قرآن ناطق است، بهترين بيانگر حكمت خواهد بود.
وصفي كه خدا براي قرآن بيان فرمود، علي (عليهالسلام) نمونه آن صفت را براي خود تشريح می كند، خدا در عظمت قرآن میفرمايد: "لو انزلنا هذا القران علي جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشية الله"،[23] آن قدر اين قرآن وزين است كه اگر آن را بر كوه نازل كنيم، كوه متلاشي می شود.
امیرمؤمنان (عليهالسلام) نيز پس از درگذشت سهل بن حنيف انصاري كه از اصحاب ديرينه و شاگردان مكتب مولیالموحدين بود، فرمود: اگر كوه بخواهد محبتم را هضم كند، متلاشي می شود: "لو احبّني جبل لتهافت"[24] يعني تحمّل محبت، هضم ولايت و معرفت علي (عليهالسلام) مقدور كوه نيست، همان گونه كه هضم معاني بلند قرآن مقدورش نيست.
درباره امام علی (عليهالسلام) سخن گفتن و اوصاف او را بیان نمودن، کاری بس مشکل است. بر این اساس، خلیفه دوم از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل نمود که آن حضرت فرمودند: «اگر همه درختان باغ ها قلم شوند و تمام دریا ها مرکب و جنها حسابگر و انسانها نویسنده گردند، نمی توانند فضایل علی (علیهالسلام)را شماره کنند»[25].
آن چه گذشت، نمونههايي كوتاه از معرفي حضرت علي بن ابي طالب (علیهالسلام) از زبان خود آن حضرت (علیهالسلام) بود، "آفتاب آمد دليل آفتاب"، چون شخصيتي مانند ايشان را بايد رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و يا خود او معرفي كند، چنان كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به اميرمؤمنان (علیهالسلام) میفرمايند: غير از خدا و من، كسي تو را آن گونه كه شايسته است، نشناخت، "ما عرفك حق معرفتك غير الله و غيري"[26]
فضیلت زیارت امیرالمؤمنین عليهالسلام از لسان معصومین عليهمالسلام
ابى وهب بصرى نقل كرده كه وى گفت: داخل مدينه شده نزد حضرت ابا عبد اللَّه عليهالسلام مشرّف شده محضرش عرضه داشتم: فدايت شوم خدمت شما رسيدم ولى به زيارت قبر اميرالمؤمنين عليهالسلام نرفتهام.حضرت فرمودند: بد كارى كردى اگر از شيعيان ما نبودى به تو نگاه نمىكردم، چرا زيارت نكردى كسى را كه خداوند با فرشتگانش زيارتش مىكنند ، انبياء و مؤمنين زيارتش مىنمايند؟ عرض كردم: فدايت شوم به اين امر واقف نبودم. حضرت فرمودند: بدان كه امير المؤمنين عليهالسلام نزد حقتعالى از تمام ائمه عليهمالسلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال ايشان براى آن حضرت منظور مىشود (يعنى غير از اينكه در قبال اعمال خود آن جناب حق تعالى ثواب لحاظ مىكند اعمال ائمه هدى عليهمالسلام نيز موجب حصول ثواب براى حضرتش مىباشد) در حالى كه حضرات ائمّه عليهمالسلام به مقدار اعمال صادره از خودشان فضيلت و برترى عائدشان مىشود.[27]
و از حضرت صادق (علیهالسلام) روایت شده است که: «هرکه پیاده به زیارت امیر المومنین (عليهالسلام) برود حق تعالی به هر گامی ثواب دو حج و دو عمره از برای او بنویسد» [28].
و نیز از آن حضرت روایت کرده که ایشان به ابن مارد فرمود: «ای پسر مارد هرکه زیارت کند جدّم امیر المؤمنین(عليهالسلام)را، بنویسد حق تعالی از برای او به عدد هر گامی حجّ مقبول و عمره پسندیده، ای پسر مارد، و اللّه که نمی خورد آتش جهنّم قدمی را که غبار آلوده شود در زیارت حضرت امیر المؤمنین(عليهالسلام)خواه پیاده رود، خواه سوار. ای پسر مارد، بنویس این حدیث را به آب طلا.»[29]
و نیز از حضرت صادق (عليهالسلام) روایت شده که فرمودند: «ما می گوییم که در پشت کوفه قبری هست که پناه نمی برد به آن قبر دردناکی مگر آن که حق تعالی او را شفا کرامت می فرماید»[30]. و در حدیثی دیگر فرمودند: «خداوند ولایت و دوستی ما را بر آسمان ها و زمین ها و کوه ها و شهرها عرضه کرد، هیچکدام مثل اهل کوفه قبول نکردند، به درستی که در پهلوی ایشان قبری هست که هیچ غمناکی به سوی آن قبر نمی رود مگر آن که حق تعالی غمش را زایل می گرداند و دعایش را مستجاب، و او را به اهلش شاد برمی گرداند»[31].
در مُقنعه روایتی از امام صادق بیان شده است که «هر کس زیارت امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) را ترک کند خداوند به چهره اش نظر نمی نماید»[32].
شیخ محمّد بن المشهدی به سند خود روایت کرده از اسحاق بن عمّار که گفت: شنیدم از حضرت صادق(عليهالسلام)که می فرمود: «شخصی اعرابی به خدمت رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه منزل من از منزل شما دور است، و من مشتاق زیارت و دیدن شما می شوم و می آیم و شما را نمی بینم و علیّ بن ابی طالب(عليهالسلام) را می بینم و مونس من می شود به حدیث گفتن و موعظه کردن، و برمی گردم با تأسّف بر ندیدن شما؛ حضرت رسول(عليهالسلام) فرمود که: «هرکه علی را زیارت کند مرا زیارت کرده است، و هرکه او را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکه او را دشمن دارد مرا دشمن داشته است، این حدیث را از من به قوم خود برسان و هرکه بعد از وفات علی(عليهالسلام) به زیارت او برود چنان است که به زیارت من آمده باشد، و من او را در قیامت جزا می دهم ، و جبرئیل و صالح مؤمنان که امیر المؤمنین است»[33].
شرافت شهر نجف به شرافت مولا علی عليهالسلام
و امّا فضیلت نجف اشرف پس زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود، به خصوص بعد از ملاحظه روایتی که از حضرت صادق(عليهالسلام)منقول است که فرمودند که: «بیتوته ـ یعنی شب به روز آوردن ـ در نزد امیر المومنین(عليهالسلام) مقابل عبادت هفتصد سال است، و بیتوته نزد سیّد الشّهداء(عليهالسلام)مقابل هفتاد سال عبادت است، و نماز نزد امیر المومنین(عليهالسلام)مقابل دویست هزار نماز است.»
نقلی از مدفن حضرت آدم عليهالسلام
در حدیث دیگری آمده است که؛ ابن سنان گفته است: مفضل بن عمر برايم چنين حكايت نمود: گفت: محضر امام صادق عليهالسلام داخل شده عرض كردم: مايل و مشتاقم كه به غرىّ بروم حضرت فرمودند:چه اشتياقى به آن دارى؟عرض كردم: امير المؤمنين عليهالسلام را دوست داشته و به زيارتش علاقمند هستم. حضرت فرمودند: آيا فضيلت زيارت آن حضرت را مىدانى؟ عرضه داشتم: خير اى فرزند رسول خدا، من را از آن آگاه و مطّلع بفرمائيد. حضرت فرمودند: هر گاه اراده زيارت امير المؤمنين عليهالسّلام را نمودى بدان كه در واقع استخوانهاى حضرت آدم عليهالسلام و بدن نوح عليهالسلام و جسم اميرالمؤمنين عليهالسلام را زيارت مىكنى. عرض كردم: حضرت آدم در سرنديب محل طلوع آفتاب هبوط نمود و عموم معتقدند استخوانهايش در بيتاللَّه الحرام دفن شده پس چطور مىفرمائيد در كوفه مىباشد؟! حضرت فرمودند: خداوند متعال به حضرت نوح عليهالسلام در حالى كه در كشتى بود وحى فرمود كه هفت بار طواف بيت نمايد، آن جناب طبق آنچه به وى وحى شده بود طواف نمود سپس از كشتى بيرون آمد و تا زانوهايش در آب فرورفت، تابوتى كه در آن استخوانهاى حضرت آدم بود را از آب بيرون آورده و آن را به داخل كشتى حمل فرمود و بدنبال آن مطابق خواسته حق تعالى دور بيت طواف نمود و پس از آن وارد درب كوفه كه در وسط مسجد كوفه هست گرديد در اين وقت بود كه حق تعالى به زمين فرمود: آبى كه در بردارى فرو ببر، پس زمين آبش را از مسجد كوفه فرو برد همان طورى كه قبلا از همين مسجد ظاهر ساخته بود و به هر صورت گروهى كه با نوح در سفينه بودند متفرّق گشته سپس جناب نوح تابوت را در غرى دفن كرد (غرى قطعهاى از كوهى است كه موسى عليهالسلام در آن با خدا تكلّم نمود و عيسى در آن تقديس گرديد و ابراهيم در آن به منصب خليلى نصب گرديد و حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در آن حبيب خدا خوانده شد و همين كوه بود كه حق تعالى آن را مسكن انبياء قرار داد). سپس حضرت فرمودند: به خدا قسم بعد از آباء طاهرين پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم يعنى حضرت آدم و نوح عليهماالسلام احدى كريمتر از امير المؤمنين عليهالسلام در آن سكونت اختيار نكرده.
سپس فرمودند: و بدين ترتيب هر گاه اراده كردى نجف را، پس استخوانهاى آدم و بدن نوح و جسم على بن ابى طالب عليهالسلام را زيارت كن كه زائر آباء اوّل و گذشته (آدم و نوح عليهماالسلام) و حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه خاتم انبياء است و حضرت علىّ عليهالسلام كه سيد اوصياء بوده مىباشى و بايد توجه داشته باشى كه براى زائر آن حضرت دربهاى آسمان گشوده مىشود پس از اين خير عظيم غافل مباش. [34]
امام صادق عليهالسلام فرمودند: حضرت امام حسن عليهالسلام محضر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عرضه داشت: اى پدر! پاداش كسى كه شما را زيارت كند چيست؟ حضرت فرمودند: فرزندم! كسى كه من را زيارت كند در زمان حيات يا بعد از ممات يا پدر تو را زيارت كند بر خداوند عزوجل است كه او را در روز قيامت زيارت كرده و از گناهانش برهاند[35].
روایت است از امام صادق علیهالسلام که ایشان از امام باقر علیهالسلام و ایشان نیز از جد بزرگوارش امام حسین علیهالسلام نقل نمودند که فرمودند: پیامبر به امیر المؤمنین علی عليهالسلام فرمودند: اى ابا الحسن! همانا خداى تعالى قبر تو و قبرهاى فرزندانت را بقعه اى از بقعه ها و ميدانهاى بهشت قرار داده و خدا دلهایى را از آفريدگان و برگزيدگانش قرار داده كه به سوى شما ميل ميكنند و درباره شما اذيت و آزارها را تحمل ميكنند سپس قبرهاى شما را آباد ميكنند بواسطه نزديكى آنان به خداوند جل و علا و دوستى براى رسول خدا يا على اينان ويژگان و مخصوصين به شفاعت منند و اينان فردا در بهشت مرا زيارت ميكنند.
ثواب زیارت مولا علی عليهالسلام
اى على! هر كس شما را زيارت كند ثوابش برابر است با ثواب هفتاد حج بعد از حجة الاسلام هنگامى كه از زيارت برميگردد از گناهانش بيرون آيد مانند روزى كه از مادر متولد شده پس اينان را مژده بده و مژده ده كه ايشان از دوستان تواند در بهشتى كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بدل بشرى خطور كرده و گروهى از مردم زائران قبرهاى شما را سرزنش ميكنند آنچنان كه زن زناكار را بهزنايش سرزنش مينمايند اينان بدترين امت منند شفاعت من به اينان نميرسد و بر حوض من وارد نميشوند[36].
بنا بر آنچه بیان شد شایسته است شيعيان امّت در نزد خداوند متعال به ايشان توسّل جويند و ايشان را شفيع خود سازند و زمانی که بر يكى از ايشان كار تنگ بشود بايد كه تضرّع و زارى به درگاه بارى برد و بگويد:
«بار خدايا اگرچه بندۀ گُنه كارم و از شرم و خجالتِ گناه روى سؤال ندارم، امّا به عزّت و جاه بزرگان درگاهت، و به رفعت و قرب مقرّبان بارگاهت، آنانى كه به فضل رحمت خود محبّت ايشان دردلِ من نهاده و روح مرا بديشان شناسايى داده، اعنى: محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّدبن على و جعفربن محمّد و موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّدبن على و علىّ بن محمّدو حسن بن على و الحجّة القائم- صلوات اللّه عليهم- كه مرا از عصيان و خطا نگاهدار و نفس مرا از شيطان و هوا در پناهدار و گناهان مرا بيامرز و دشمنان مرا منكوب و مخذول گردان و فلان مهمّ مرا بساز. و به لطف و رحمتِ خود اين نيازمند را بنواز چه قدر ايشان نزد تو از آن برتر است كه دعاى كسى كه متوسّل بديشان شده باشد رد كنى و با او هرچند بد كرده باشد بد كنى».[37]
زیارت امام علی عليهالسلام
زیارات بیان شده در کتب احادیث و ادعیه ،شامل دو دسته می گردد:
زیارات مطلقه
زیاراتی که مربوط به زمان خاصی نمی باشند و هنگام ورود به حرم حضرت می توان از بیان آن استفاده نمود که تعدادی حدود 28دعا در کتاب های کامل الزیارات، المزار القدیم، فرحه الغری، المزار الکبیر، من لایحضره الفقیه، و..جمع آوری گردیده است.
زیارات موقته
زیاراتی هستند که برای زمان های خاص وارد شده اند مانند: زیارت آن حضرت در روز هفدهم ربیع الاول که در کتاب المزار الکبیر بیان شده یا زیارت شب بیست و هفتم رجب وروز غدیر و روز شنبه و ...
زیارت امین الله
آنچه بسیار در کتب دعایی مورد توجه قرار گرفته زیارت امین الله می باشد . زیارت امین الله را «علاّمه مجلسى» از جهت سند، از صحيح ترين زيارات مى داند[38] و مرحوم حاج شيخ عباس قمى (در مفاتيح الجنان) آن را در نهايت اعتبار معرّفى مى كند.
جابر جعفى از امام باقر(علیهالسلام) نقل مى كند كه فرمود: « پدرم على بن الحسين (علیهالسلام) بعد از شهـادت پدرش (از فرط غصّه و اندوه و) براى كراهتى كه از حشر و نشـر با مردم داشت چند سالى دور از مردم زندگى مى كرد، و گاه به سـوى عراق به قصـد زيارت پدر و جدّش حركت مى كرد و كسى از آن خبـر نداشت، روزى به قصـد زيارت اميـرمؤمنـان صلوات الله عليه حركت كرد و من نيـز، همراه او بودم و هيچ جنبنده و صاحب روحى غير از دو ناقه، با ما نبود; وقتى به نجف ـ از بلاد كوفه ـ رسيديم، ديديم كه در مكان خاصّى توقّف كرد و گريست; به حدّى كه محاسن شريفش با اشك چشمش تر شد و گفت: « السلام عليك يا اميرالمؤمنين... » تا آخر زيارت امین الله را خواندند. [39]
سند زیارت امین الله
در هر حال، سندى كه در «مزار كبير» براى اين زيارت آمده، چنين است: « جابر جعفى از امام محمّد باقر(علیهالسلام) نقل مى كند كه امام زين العابدين (علیهالسلام) به زيارت قبر امير مؤمنان(علیهالسلام) آمد و كنار قبر آن حضرت ايستاد و گريست و این دعا را خواند»[40]
و چون دعا به فراز پایانی رسید، آنگاه امام باقر(علیهالسلام) فرمود: « هـر كه از شيعيـان مـا اين زيارت و دعـا را نزد قبر اميـرالمـؤمنيـن(علیهالسلام) يا نزد قبـر يكى از ائمّـه(علیهالسلام) بخواند، خداوند متعال، اين زيارت و دعاى او را در طـومارى از نور بالا مى برد و مهر حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن زده شود و اين گونه محفوظ بماند تا تسليم قائم آل محمّد(علیهالسلام) شود»[41].
مطابق آنچه در كتاب مزار كبير و بحارالانوار آمده است: «اين زيارت شريفه هم از زيارات مُطلقه محسوب مى شود و هم از زيارات مخصوصه روز غدير و هم از زيارات جامعه كه در جميع روضات مقدّسه ائمّه(علیهالسلام) خوانده مى شود»[42].
آنچه دریافتیم:
توسل عبارت است از وسيله جستن جهت تقرّب به خداوند متعال كه در قرآن كريم بدان امر شده است. خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنین می فرماید: «وَابتغوا اِلیهِ الوَسیلَه»[43] یعنی برای نزدیکی به خداوند به دنبال وسیله باشید. و نیز در جائی دیگر میفرماید:«وَللهِ الأسماءِ الحُسنی فَادعُوهُ بِها» یعنی برای خداوند اسمای حسنایی است، پس به واسطهی آنها خداوند را بخوانید. در روایات متعدّدی منظور از «وسیله» و نیز «اسماء» مورد اشاره در آیه، ائمّهی اطهار عليهمالسلام بیان شده اند.
امیر مؤمنان (عليهالسلام) در موردی در ذیل این آیه فرمودند: «أنا وسیلَتُه » «من وسیلة تقرّب به خدا هستم»[44].
در فضیلت زیارت امام علی (عليهالسلام) آمده است که: امير المؤمنين علی عليهالسلام نزد حقتعالى از تمام ائمه عليهمالسلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال ايشان براى آن حضرت منظور مىشود، برای زائر آن حضرت؛ ثواب دو حج و دو عمره، پاکی از گناهان، در آتش دوزخ نسوختن پایی که در جهت حرم ایشان گام نهاده، نگاه خداوند به انسان در جهان آخرت، زدودن غبار غم از چهره و..لحاظ می گردد.
زیارات فراوانی برای آن حضرت در کتب ادعیه بیان شده است که صحیح ترین آنها زیارت امین الله می باشد.
آب دریا را اگر نتوان کشید |
هم به قدر تشنگی باید چشید |
آنچه در این مقاله ارائه شد شمه ای از مباحث حدیثی در مورد فضیلت زیارت حضرت علی عليهالسلام و توسل به آن حضرت بود.هر چند دامنه کلام بسیار وسیع بود و فرصت اندک اما:
امید است خداوند توفیق زیارت آن حضرت را در دنیا و آخرت بر تمامی شیعیانشان فراهم آورد.
[1] . سوره مائدة: 35.
[2]. راغب أصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، ص871.
[3] . جمعى از پژوهشگران زير نظر سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، ج2، ص: 664.
[4] .سوره مائدة: 35.
[5] .سوره اعراف: 180.
[6] . سوره بقرة: 189.
[7] . فیض کاشانی , تفسير الصافى, ج 2, ص 33.
[8] . فيض كاشانى، رسائل فيض كاشانى، ج ,10 ص 29.
[9] . كاشف الغطاء، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء، ج 3 ، ص 500.
[10] . سوره های مائدة: 35 ؛ بقرة: 189.
[11] . سوره مائدة: 35 .
[12] . ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب، ج 3 ، ص 75.
[13] . کلینی، الکافی، ج1 ، ص 144.
[14] . سوره های اعراف: 180؛ اسراء: 110.
[15] . عیاشی ، محمد بن مسعود ،تفسير عياشى ، ج2، ص 42.
[16] . طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 5، ص 362.
[17] . مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه، ج4 ، ص 363-366 .
[18] همان .
[19] . همان.
[20] . صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2 ، ص 613.
[21] . مجلسی، بحارالانوار، ج 91، ص 22.
[22] . سوره يوسف: 94.
[23] . قرآن کریم، سوره حشر؛ آیه 21
[24] . رضی، نهج البلاغه، ص 425.
[25] . قندوزی، ینابیع المودة، ص250.
[26] . مجلسی، همان، ج 39 ، ص 84.
[27] . « مَنِيعِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي وَهْبٍ الْقَصْرِيِ قَالَ دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ فَأَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَتَيْتُكَ وَ لَمْ أَزُرْ قَبْرَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ بِئْسَ مَا صَنَعْتَ لَوْ لَا أَنَّكَ مِنْ شِيعَتِنَا مَا نَظَرْتُ إِلَيْكَ أَ لَا تَزُورُ مَنْ يَزُورُهُ اللَّهُ تَعَالَى مَعَ الْمَلَائِكَةِ (وَ تَزُورُهُ الْأَنْبِيَاءُ وَ يَزُورُهُ الْمُؤْمِنُونَ) قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا عَلِمْتُ ذَلِكَ قَالَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا.» ابن قولويه، كامل الزيارات، ص 38، کلینی، کافی، ج 4 ، ص 579.
[28] . « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ وَجَدْتُ فِي كِتَابٍ كَتَبَهُ بِبَغْدَادَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الرَّازِيُّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الصَّيْمَرِيِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَارَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمْرَةً فَإِنْ رَجَعَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّتَيْنِ وَ عُمْرَتَيْنِ.»: طوسى، تهذيب الأحكام، ج 6 ، ص 20.
[29] . طوسی، همان، ج 6 ، ص 21.
[30] . طوسی ، همان، ج 6 ، ص 34.
[31] . ابن قولويه، همان، ص 167.
[32] . مفيد، المقنعة، ص 462.
[33] . مجلسی، بحار الانوار، ج 100،ص 262.
[34] . « حَدَّثَنِي أَبُو الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أَشْتَاقُ إِلَى الْغَرِيِّ قَالَ وَ مَا شَوْقُكَ إِلَيْهِ فَقُلْتُ إِنِّي أُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أُحِبُّ أَنْ أَزُورَهُ فَقَالَ لِي هَلْ تَعْرِفُ فَضْلَ زِيَارَتِهِ فَقُلْتُ لَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَعَرِّفْنِي ذَلِكَ قَالَ إِذَا زُرْتَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَاعْلَمْ أَنَّكَ زَائِرٌ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقُلْتُ إِنَّ آدَمَ هَبَطَ بِسَرَنْدِيبَ فِي مَطْلَعِ الشَّمْسِ وَ زَعَمُوا أَنَّ عِظَامَهُ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَكَيْفَ صَارَتْ عِظَامُهُ بِالْكُوفَةِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى نُوحٍ ع وَ هُوَ فِي السَّفِينَةِ أَنْ يَطُوفَ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً فَطَافَ بِالْبَيْتِ كَمَا أُوحِيَ إِلَيْهِ ثُمَّ نَزَلَ فِي الْمَاءِ إِلَى رُكْبَتَيْهِ فَاسْتَخْرَجَ تَابُوتاً فِيهِ عِظَامُ آدَمَ ع فَحَمَلَهُ فِي جَوْفِ السَّفِينَةِ حَتَّى طَافَ [بِالْبَيْتِ] مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَطُوفَ ثُمَّ وَرَدَ إِلَى بَابِ الْكُوفَةِ فِي وَسَطِ مَسْجِدِهَا فَفِيهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْأَرْضِ ابْلَعِي ماءَكِ فَبَلَعَتْ مَاءَهَا مِنْ [مَسْجِدِ الْكُوفَةِ] كَمَا بَدَأَ الْمَاءُ مِنْهُ وَ تَفَرَّقَ الْجَمْعُ الَّذِي كَانَ مَعَ نُوحٍ فِي السَّفِينَةِ فَأَخَذَ نُوحٌ التَّابُوتَ فَدَفَنَهُ فِي الْغَرِيِ وَ هُوَ قِطْعَةٌ مِنَ الْجَبَلِ الَّذِي كَلَّمَ اللَّهُ [عَلَيْهِ] مُوسى تَكْلِيماً وَ قَدَّسَ عَلَيْهِ عِيسَى تَقْدِيساً وَ اتَّخَذَ عَلَيْهِ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا وَ اتَّخَذَ عَلَيْهِ مُحَمَّداً حَبِيباً وَ جَعَلَهُ لِلنَّبِيِّينَ مَسْكَناً وَ اللَّهِ مَا سَكَنَ [فِيهِ] أَحَدٌ (بَعْد آبَائِهِ الطَّيِّبِينَ) آدَمَ وَ نُوحٍ [أَكْرَمُ مِنْ] أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَإِذَا زُرْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَإِنَّكَ زَائِرٌ الْآبَاءَ الْأَوَّلِينَ وَ مُحَمَّداً ص خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيّاً سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ وَ إِنَ زَائِرَهُ تُفَتَّحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ عِنْدَ دَعْوَتِهِ فَلَا تَكُنْ عَنِ الْخَيْرِ نَوَّاماً.»: ابن قولویه، همان، ص 38 ح 2، طوسی، همان، ج 6 ، ص 22، مجلسی، همان، ج،100 ص 259.
[35] . « حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ أَبِي شِهَابٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ الْحَسَنُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص يَا أَبَتِ مَا جَزَاءُ مَنْ زَارَكَ قَالَ بُنَيَّ مَنْ زَارَنِي حَيّاً أَوْ مَيِّتاً أَوْ زَارَ أَبَاكَ. كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أَزُورَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ.»: ابن قولويه، همان، ص 11.
[36] . حرّ عاملى، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 383.
[37] . فيض كاشانى، رسائل فيض كاشانى، ج 1، ص30.
[38] . مجلسی، همان، ج 97 ص 269.
[39] . «فرحة الغري ابْنُ أَبِي قُرَّةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع. قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع بَيْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِيَةِ فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِينَ كَرَاهِيَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَابَسَتِهِمْ وَ كَانَ يَصِيرُ مِنَ الْبَادِيَةِ بِمُقَامِهِ بِهَا إِلَى الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِيهِ وَ جَدِّهِ ع وَ لَا يُشْعَرُ بِذَلِكَ مِنْ فِعْلِهِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ. فَخَرَجَ سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْهِ مُتَوَجِّهاً إِلَى الْعِرَاقِ لِزِيَارَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ. صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَنَا مَعَهُ وَ لَيْسَ مَعَنَا ذُو رُوحٍ إِلَّا النَّاقَتَيْنِ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى النَّجَفِ مِنْ بِلَادِ الْكُوفَةِ وَ صَارَ إِلَى مَكَانٍ مِنْهُ فَبَكَى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِدُمُوعِهِ وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين..»، مجلسى، همان، ج 97 ص 266.
[40] . «رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِيُّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَضَى أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ إِلَى مَشْهَدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَوَقَفَ ثُمَّ بَكَى وَ قَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ...»: ابن مشهدى، المزار الكبير، ص 282.
[41] . « قَالَ الْبَاقِرُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَا قَالَهُ أَحَدٌ مِنْ شِيعَتِنَا عِنْدَ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، إِلَّا وَقَعَ فِي دَرَجٍ مِنْ نُورٍ، وَ طُبِعَ عَلَيْهِ بِطَابَعِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله، حَتَّى يُسَلَّمَ إِلَى الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَيَلْقَى صَاحِبَهُ بِالْبُشْرَى وَ التَّحِيَّةِ وَ الْكَرَامَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»: ابن قولويه، همان، ص 92.
[42] . مجلسی، همان، ج 53 ص 312.
[43] .سوره مائدة: 35.
[44] . طباطبایی، المیزان، ج 5 ص 362.