بخش‌ها:

دعای پانزدهم: نیایش هنگامی که بیمار می شد یا اندوه و گرفتاری ای بر او وارد می گشت

 دعای پانزدهم 

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عليه‌السلام إِذَا مَرِضَ أَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ أَوْ بَلِيّةٌ:

اللّهُمّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلّةٍ فِي جَسَدِي‏ فَمَا أَدْرِي، يَا إِلَهِي، أَيّ الْحَالَيْنِ أَحَقّ بِالشّكْرِ لَكَ، وَ أَيّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ‏ أَ وَقْتُ الصّحّةِ الّتِي هَنّأْتَنِي فِيهَا طَيّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ‏ أَمْ وَقْتُ الْعِلّةِ الّتِي مَحّصْتَنِي بِهَا، وَ النّعَمِ الّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا، تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَ تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السّيّئَاتِ، وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التّوْبَةِ، وَ تَذْكِيراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النّعْمَةِ وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِيَ الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَكّرَ فِيهِ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لَا جَارِحَةٌ تَكَلّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالًا مِنْكَ عَلَيّ، وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِيعِكَ إِلَيّ. اللّهُمّ فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبّبْ إِلَيّ مَا رَضِيتَ لِي، وَ يَسّرْ لِي مَا أَحْلَلْتَ بِي، وَ طَهّرْنِي مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنّي شَرّ مَا قَدّمْتُ، وَ أَوْجِدْنِي حَلَاوَةَ الْعَافِيَةِ، وَ أَذِقْنِي بَرْدَ السّلَامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِي عَنْ عِلّتِي إِلَى عَفْوِكَ، وَ مُتَحَوّلِي عَنْ صَرْعَتِي إِلَى تَجَاوُزِكَ، وَ خَلَاصِي مِنْ كَرْبِي إِلَى رَوْحِكَ، وَ سَلَامَتِي مِنْ هَذِهِ الشّدّةِ إِلَى فَرَجِكَ‏ إِنّكَ الْمُتَفَضّلُ بِالْإِحْسَانِ، الْمُتَطَوّلُ بِالِامْتِنَانِ، الْوَهّابُ الْكَرِيمُ، ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ.

نيايش هنگامی که بيمار می‌شد يا اندوه يا گرفتارئی بر او وارد می‌گشت

خدايا سپاس تو را بر آن نعمت تندرستي که پيوسته در فضاي آن مي‌گشتم. و سپاس تو را بر علتي که اکنون در بدنم پديد آورده‌اي. زيرا نمي‌دانم اي معبود من که کدام يک از اين دو حال براي شکر تو سزاوارتر است، و کدام يک از اين دو وقت به ستايش تو اولي است! زمان تندرستي که روزي‌هاي پاکيزه‌ات را بر من گوارا ساخته بودي، و مرا براي طلب خشنودي و فضل خود نشاط بخشيده بودي. و به وسيله آن، بر طاعتي که به انجامش موفّقم مي‌داشتي، نيرو بخشيده بودي؟ يا در زمان بيماري‌اي که مرا به آن آزموده‌اي، و نعمت دردهايي که به من تحفه فرستاده‌اي تا گناهاني را که از آن گران‌بار شده‌ام تخفيف بخشي، و مرا از بدي‌هايي که در آن فرو رفته‌ام پاک سازي، و به فرا گرفتن توبه متنبهم کني. و به وسيله تذکر نعمت سلامت پيشين گناه بزرگم را محو نمايي. و حال آنکه در خلال اين احوال اعمال پاکيزه‌اي وجود دارد که دو فرشته کاتب اعمال برايم نوشته‌اند: اعمالي که فکر آن به خاطري نگذشته، و زباني به آن گويا نشده، و هيچ کدام از اعضاء در انجامش رنج نبرده است. بلکه از روي تفضل تو بر من و احسانت درباره من نوشته شده است.
خدايا پس بر محمّد و آلش رحمت فرست و هر چه را که برايم پسنديده‌اي در نظرم محبوب ساز. و تحمل آنچه را که بر من وارد ساخته‌اي آسان فرماي و مرا از آلودگي اعمال پيشينم پاک ساز و از شر افعال ناستوده‌اي که از اين پيش مرتکب شده‌ام بپيراي. و از لذّت عافيت کاميابم کن، و گوارايي سلامت را به من بچشان، و بيرون شدنم از اين بيماري را به سوي عفو و انتقالم از اين در افتادن را به سر منزل گذشت، و بيرون شدنم از اين اندوه را به سوي رحمت، و نجات يافتنم از اين شدّت را به سوي گشايش خودت قرار ده، زيرا تويي که بي‌شرط استحقاق، احسان مي‌کني. و بدون سابقه، نعمت عظيم مي‌بخشي. و تويي بخشايش‌گر کريم. و صاحب عظمت و تکريم.

منشورات
k